دکتر دستی به ک... م کشید و گفت عجب چیزیه از روی شلوار معلومه چقد توپه جون میده واسه ک.ر.د.ن

کافه داستان واقعی
کافه داستان واقعی
266.4 هزار بار بازدید - 4 ماه پیش - دکتر دستی به ک... م
دکتر دستی به ک... م کشید و گفت عجب چیزیه از روی شلوار معلومه چقد توپه جون میده واسه ک.ر.د.ن زیر شکمم درد میکرد رفتم دکتر تا دکتر رو دیدم ضعف کردم و دلم کی.. خواست وقتی برای معاینه رو تخت خوابیدم دستش و گذاشت رو اونجام و ماساژ میداد اینقد عقب و جلو کرد که صدای آه و نالم بلند شد گفت آروم باش بقیه مریضا از پشت در صدامون و میشنون بقیه شو بزار واسه تو خونه من . .. منو برد خونشو هر شب تا صبح ده دست منو... تا اینکه اتفاقی که منتظرش نبودم افتاد ... #داستان_واقعی #تجربه #مشاوره_ازدواج #داستان_واقعی #داستان نصف شب یه چیز سفت و گرم لا*ی پام حس کردم https://www.seevid.ir/fa/w/MVxsLiIQbmM شوهرم تو شرط بندی منو باخت مجبورم کرد با دوستش...https://www.seevid.ir/fa/w/ahMJnKNPmys داستان واقعی از زندان زنان https://www.seevid.ir/fa/w/-Sb9PpVnXYU داستان واقعی پادکست داستان های فارسی داستان واقعی عاشقانه داستان عاشقی داستان پادکست داستان صوتی پادکست داستان فارسی پادکست داستان داستان انگیزشی
4 ماه پیش در تاریخ 1403/03/13 منتشر شده است.
266,491 بـار بازدید شده
... بیشتر