زنداییم مرتب جلوم لباسای باز میپوشید و خودشو بهم میچسبوند تا اینکه یه روز...
27.4 هزار بار بازدید -
4 هفته پیش
-
زنداییم که دائم میخواست خودشو
زنداییم که دائم میخواست خودشو بهم نزدیک کنه💏،هر روز لباسای نازک و چسبون میپوشید💑 و جلوم خم و راست میشد تا اندامشو به نمایش بزاره.💅مرتب رفتارای عجیب و غریب داشت👀یه روز که تازه از سرکار برگشته بودم و میخواستم روی مبل استراحت کنم،درحنوم باز شد و زندایی لخت اومد بیرون👙تمام احساساتم تحریک شده بود،اون اندتم خوشگلش😍بدن سفیدش داشت دیووونم میکرد🤤🤤🤤
تا اینکه اومد خوابید رو مبل و بهم گفت...
داستان
داستان واقعی
رادیو داستان
داستان عاشقانه
داستان های زناشویی
داستانک
داستان اموزنده
تا اینکه اومد خوابید رو مبل و بهم گفت...
داستان
داستان واقعی
رادیو داستان
داستان عاشقانه
داستان های زناشویی
داستانک
داستان اموزنده
4 هفته پیش
در تاریخ 1403/05/28 منتشر شده
است.
27,435
بـار بازدید شده