ز بیمِ غارتِ عشقش دلِ پُرخون رها کردم/حافظ /اشعار/ادبیات فارسی/لیدی راوی/شعر/خوانش اشعار
524 بار بازدید -
7 ماه پیش
-
ز بیمِ غارتِ عشقش دلِ
ز بیمِ غارتِ عشقش دلِ پُرخون رها کردم/حافظ /اشعار/ادبیات فارسی/لیدی راوی/شعر/خوانش اشعار
حافظ « غزلیات »
غزل شمارهٔ ۱۴۶
صبا وقتِ سحر بویی ز زلفِ یار میآورد
دل شوریدهٔ ما را به بو، در کار میآورد
من آن شکلِ صنوبر را ز باغِ دیده بَرکَندَم
که هر گُل کز غمش بِشْکُفت مِحنت بار میآورد
فروغِ ماه میدیدم ز بامِ قصر او روشن
که رو از شرمِ آن خورشید در دیوار میآورد
ز بیمِ غارتِ عشقش دلِ پُرخون رها کردم
ولی میریخت خون و رَه بِدان هنجار میآورد
به قولِ مطرب و ساقی، برون رفتم گَه و بیگَه
کز آن راهِ گرانْ قاصد، خبرْ دشوارْ میآورد
سراسر بخششِ جانان طریقِ لطف و احسان بود
اگر تسبیح میفرمود، اگر زُنّار میآورد
عَفَاالله چینِ ابرویَش اگر چه ناتوانم کرد
به عشوه هم پیامی بر سرِ بیمار میآورد
عجب میداشتم دیشب ز حافظ جام و پیمانه
ولی مَنعَش نمیکردم که صوفی وار میآورد
#شعرفارسی
#ادبیات_فارسی
#حافظ
#حافظ_خوانی
#حافظ_شیرازی
#اشعار
#sadpoetry
#poetry
#شعرخوانی
#poetrylover
#آموزش_شعرخوانی
#آموزش_شعر
#خوانش_اشعار
#خوانش
#خوانش_شعر
#خوانش_کتاب
#لیدی_راوی
حافظ « غزلیات »
غزل شمارهٔ ۱۴۶
صبا وقتِ سحر بویی ز زلفِ یار میآورد
دل شوریدهٔ ما را به بو، در کار میآورد
من آن شکلِ صنوبر را ز باغِ دیده بَرکَندَم
که هر گُل کز غمش بِشْکُفت مِحنت بار میآورد
فروغِ ماه میدیدم ز بامِ قصر او روشن
که رو از شرمِ آن خورشید در دیوار میآورد
ز بیمِ غارتِ عشقش دلِ پُرخون رها کردم
ولی میریخت خون و رَه بِدان هنجار میآورد
به قولِ مطرب و ساقی، برون رفتم گَه و بیگَه
کز آن راهِ گرانْ قاصد، خبرْ دشوارْ میآورد
سراسر بخششِ جانان طریقِ لطف و احسان بود
اگر تسبیح میفرمود، اگر زُنّار میآورد
عَفَاالله چینِ ابرویَش اگر چه ناتوانم کرد
به عشوه هم پیامی بر سرِ بیمار میآورد
عجب میداشتم دیشب ز حافظ جام و پیمانه
ولی مَنعَش نمیکردم که صوفی وار میآورد
#شعرفارسی
#ادبیات_فارسی
#حافظ
#حافظ_خوانی
#حافظ_شیرازی
#اشعار
#sadpoetry
#poetry
#شعرخوانی
#poetrylover
#آموزش_شعرخوانی
#آموزش_شعر
#خوانش_اشعار
#خوانش
#خوانش_شعر
#خوانش_کتاب
#لیدی_راوی
7 ماه پیش
در تاریخ 1402/09/13 منتشر شده
است.
524
بـار بازدید شده