«ای جان وای دو دیده بینا چگونه ئی» غزل ناب از مولانا جلال الدین محمد بلخی
253 بار بازدید -
4 ماه پیش
-
اي جان و اي دو
اي جان و اي دو ديده بينا چگونه يی
وي رشک ماه و گنبد مينا چگونه يی
اي ما و صد چو ما ز پي تو خراب و مست
ما بي تو خسته ايم تو بي ما چگونه يی
آن جا که با تو نيست چو سوراخ کژدم است
و آن جا که جز تو نيست تو آن جا چگونه يی
اي جان تو در گزينش جان ها چه مي کني
وي گوهري فزوده ز دريا چگونه يی
اي مرغ عرش آمده در دام آب و گل
در خون و خلط و بلغم و صفرا چگونه يی
زان گلشن لطيف به گلخن فتاده اي
با اهل گولخن به مواسا چگونه يی
اي کوه قاف صبر و سکينه چه صابري
وي عزلتي گرفته چو عنقا چگونه يی
عالم به توست قايم تو در چه عالمي
تن ها به توست زنده تو تنها چگونه يی
اي آفتاب از تو خجل در چه مشرقي
وي زهر ناب با تو چو حلوا چگونه يی
زير و زبر شديمت بي زير و بي زبر
اي درفکنده فتنه و غوغا چگونه اي
گر غايبي ز دل تو در اين دل چه مي کني
ور در دلي ز دوده سودا چگونه يی
وي رشک ماه و گنبد مينا چگونه يی
اي ما و صد چو ما ز پي تو خراب و مست
ما بي تو خسته ايم تو بي ما چگونه يی
آن جا که با تو نيست چو سوراخ کژدم است
و آن جا که جز تو نيست تو آن جا چگونه يی
اي جان تو در گزينش جان ها چه مي کني
وي گوهري فزوده ز دريا چگونه يی
اي مرغ عرش آمده در دام آب و گل
در خون و خلط و بلغم و صفرا چگونه يی
زان گلشن لطيف به گلخن فتاده اي
با اهل گولخن به مواسا چگونه يی
اي کوه قاف صبر و سکينه چه صابري
وي عزلتي گرفته چو عنقا چگونه يی
عالم به توست قايم تو در چه عالمي
تن ها به توست زنده تو تنها چگونه يی
اي آفتاب از تو خجل در چه مشرقي
وي زهر ناب با تو چو حلوا چگونه يی
زير و زبر شديمت بي زير و بي زبر
اي درفکنده فتنه و غوغا چگونه اي
گر غايبي ز دل تو در اين دل چه مي کني
ور در دلي ز دوده سودا چگونه يی
4 ماه پیش
در تاریخ 1403/03/26 منتشر شده
است.
253
بـار بازدید شده