بلعیده شدن شیخ بهایی توسط زمین😫

دیرینگی
دیرینگی
194 بار بازدید - پارسال - شاه عباس و شیخ بهاییشیخ
شاه عباس و شیخ بهایی
شیخ بهایی جزو علمای دربار صفویه بود و در عصر شاه عباس مقام شیخ‌الاسلامی داشت. شیخ بهایی تسلط زیادی به علوم و فلسفه داشت و در منابع، اشاره شده که نقشه معماری بسیاری از آثار دوره شاه عباس را وی طراحی کرده است. شاه عباس با شیخ بهایی روابط خوبی داشت و قصد داشت او را به منصب قضاوت بنشاند که شیخ بهایی سیاست‌مدارانه از زیر فرمان شاه شانه خالی کرد. شاه عباس به او گفت:
می‌خواهم تو را بر مسند قاضی‌القضاتی بنشانم تا به همان شکل که معارف را منظم کردی، دادگستری را سامان بدهی تا حق مردم در دولت صفویه شود.

شیخ بهایی یک هفته از شاه مهلت خواست و گفت:

اگر شاه پس از گذشت یک هفته همچنان بر تصمیم خود مصر بود، قبول می‌کنم و در غیر آن، کار فرهنگ را ادامه می‌دهم.
شاه عباس پذیرفت. شیخ فردا روز بر الاغش سوار شد و به خارج از شهر رفت. در جایی ایستاد و افسار را به درختی بست، عصایش را به کناری نهاد و وضو گرفت تا نماز بخواند. فردی شیخ را دید، او را شناخت و سلام کرد. شیخ پاسخ سلام او را داد و گفت:

ساعتی دیگر مرگ من فرا می‌رسد و زمین مرا در حال نماز، می‌بلعد. تو بنشین و بعد از اینکه زمین مرا بلعید، الاغ و عصای من را بردار و به شهر برو و به اعضای خانواده من خبر بده که چگونه زمین مرا بلعید؛ اما چون جرئت دیدن عزراییل را نداری بهتر است چشمانت را ببندی و بعد از اینکه ۷۰ بار سوره توحید را خواندی چشمانت را باز کن.

مرد ترسید و چشمانش را بست و شیخ بهایی عمامه خود را جا گذاشت و پشت یک دیوار پنهان شد و از آنجا به خانه خود در شهر رفت و ماجرا را با خانواده‌اش در میان گذاشت و به آن‌ها گفت که اگر کسی از من خبر گرفت، بگویید از مصلا باز نگشته است. شیخ بهایی صبح زود نزد شاه عباس رفت و ماجرا را برای شاه بازگو کرد و گفت:
چندین شهود در شهر هستند که حاضرند شهادت بدهند که با چشم مرا دیده‌اند که در زمین فرو رفته‌ام. بهتر است بروید و شهود را از نزدیک ببینید.

شاه دستور داد شهود حاضر شوند. مردم در میدان شاه جمع شدند. جمعیت زیاد بود و شاه دستور داد از هر محل، یک شخص امین، مسن و عادل به نمایندگی از مردم برای شهادت دادن در محل حاضر شوند. ۱۷ نفر فرد معتمد و عادل انتخاب شده و به حضور شاه عباس آورده شدند. این ۱۷ نفر وقتی به حضور شاه رسیدند ماجرای بلیعده شدن شیخ بهایی در زمین را جوری تعریف می‌کردند که گویی در آنجا حضور داشتند و با چشمان خود آن را دیده بودند. هر ۱۷ نفر به بلعیده شدن شیخ توسط زمین شهادت دادند و شاه با حیرت آن‌ها را می‌نگریست و به حرفه‌های آن‌ها گوش می‌داد. شاه عباس به دربار رفت و شیخ بهایی بر او حاضر
شد و گفت:

عقل مردم را دیدید؟ از من خواسته بودید قاضی القضات چنین مردمی شوم. من چطور قاضی القضات شوم در صورتی که نمی‌دانم هر شهادتی که یک فرد می‌دهد راست است یا دروغ! چطور حق گناهکار و بی‌گناه را به گردن بگیرم؟ اما اگر شاه دستور دهند چاره‌ای جز اطاعت ندارم.

شاه عباس گفت:

به مقام علمی تو به دیده احترام می‌نگرم. لازم نیست به قضاوت بپردازی به کار علم و فرهنگ مشغول باش.
#history
#تاریخ
پارسال در تاریخ 1402/01/07 منتشر شده است.
194 بـار بازدید شده
... بیشتر