میرود از یاد، لبخند بهار / شعر و خوانش. علی رضا جعفری(آزادی) Alireza Jaffari
79 بار بازدید -
2 هفته پیش
-
نیستی و میرود از یاد،
نیستی و میرود از یاد، لبخند بهار
نیست دیگر باغ را بیرنگ رویت اعتبار
چون پرستویی کشیدی پر به سوی بیکران
کوچ معصومانهات کردهاست ما را داغدار
داس ظلمت خرمن موهای سبزت را برید
خاک شد از خون سرخ بیگناهت، لالهزار
مینویسم از حدیث روزهای پر امید
تا فراموشی نیارد ناامیدی را به بار
انقلاب عشق بود و انتخاب زندگی
کی شود خاموش آن فریادها با تیغ و دار؟
رفتی امّا همچنان در قلب مردم زندهای
ای که راه سبز آزادیاست از تو یادگار
علی رضا جعفری(آزادی)
نیست دیگر باغ را بیرنگ رویت اعتبار
چون پرستویی کشیدی پر به سوی بیکران
کوچ معصومانهات کردهاست ما را داغدار
داس ظلمت خرمن موهای سبزت را برید
خاک شد از خون سرخ بیگناهت، لالهزار
مینویسم از حدیث روزهای پر امید
تا فراموشی نیارد ناامیدی را به بار
انقلاب عشق بود و انتخاب زندگی
کی شود خاموش آن فریادها با تیغ و دار؟
رفتی امّا همچنان در قلب مردم زندهای
ای که راه سبز آزادیاست از تو یادگار
علی رضا جعفری(آزادی)
2 هفته پیش
در تاریخ 1403/03/27 منتشر شده
است.
79
بـار بازدید شده