داستان عبرت انگیز یک دزد
139 بار بازدید -
3 سال پیش
-
🔹 فضیل بن عیاض (رحمه
🔹 فضیل بن عیاض (رحمه الله) - م۱۸۷هـ -
یکی از بزرگان عرفاء و زاهدان مشهور که قبل از اینکه توبه کند، راهزن بود. شبی به نیت یک زن از دیوار خانهای بالا رفت، صدای کسی را شنید که مشغول خواندن این آیه از قرآن بود:
▫️{أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ} [حدید: ۱۶]
▪️«آيا براى كسانى كه ايمان آورده اند هنگام آن نرسيده كه دلهايشان به ياد خدا و آن حقيقتى كه نازل شده است، نرم [و فروتن] گردد...؟»
فضیل (رحمه الله) با شنیدن این کلام منقلب شد و گفت: «پروردگارا! اکنون زمانش رسیده است.» وی برگشت و در پی این حادثه توبه کرد. [۱۰]
یکی از بزرگان عرفاء و زاهدان مشهور که قبل از اینکه توبه کند، راهزن بود. شبی به نیت یک زن از دیوار خانهای بالا رفت، صدای کسی را شنید که مشغول خواندن این آیه از قرآن بود:
▫️{أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ} [حدید: ۱۶]
▪️«آيا براى كسانى كه ايمان آورده اند هنگام آن نرسيده كه دلهايشان به ياد خدا و آن حقيقتى كه نازل شده است، نرم [و فروتن] گردد...؟»
فضیل (رحمه الله) با شنیدن این کلام منقلب شد و گفت: «پروردگارا! اکنون زمانش رسیده است.» وی برگشت و در پی این حادثه توبه کرد. [۱۰]
3 سال پیش
در تاریخ 1400/08/29 منتشر شده
است.
139
بـار بازدید شده