بقال و طوطی | حکایتی از مثنوی معنوی | مولانا

Rashid Kakavand | رشید کاکاوند
Rashid Kakavand | رشید کاکاوند
20.9 هزار بار بازدید - 6 روز پیش - بود بقالی و وی را
بود بقالی و وی را طوطیی خوش‌نوایی سبز و گویا طوطیی در دکان بودی نگهبان دکان نکته گفتی با همه سوداگران در خطاب آدمی ناطق بدی در نوای طوطیان حاذق بدی جست از سوی دکان سویی گریخت شیشه‌های روغن گل را بریخت از سوی خانه بیامد خواجه‌اش بر دکان بنشست فارغ خواجه‌وش دید پر روغن دکان و جامه چرب بر سرش زد گشت طوطی کل ز ضرب روزکی چندی سخن کوتاه کرد مرد بقال از ندامت آه کرد ریش بر می‌کند و می‌گفت ای دریغ کافتاب نعمتم شد زیر میغ دست من بشکسته بودی آن زمان چون زدم من بر سر آن خوش زبان هدیه‌ها می‌داد هر درویش را تا بیابد نطق مرغ خویش را بعد سه روز و سه شب حیران و زار بر دکان بنشسته بد نومیدوار می‌نمود آن مرغ را هر گون نهفت تا که باشد اندرآید او به گفت جولقیی سربرهنه می‌گذشت با سر بی مو چو پشت طاس و طشت طوطی اندر گفت طوطی آن زمان بانگ بر درویش زد هی فلان از چه ای کل با کلان آمیختی تو مگر از شیشه روغن ریختی از قیاسش خنده آمد خلق را کو چو خود پنداشت صاحب دلق را کار پاکان را قیاس از خود مگیر گرچه ماند در نبشتن شیر و شیر جمله عالم زین سبب گمراه شد کم کسی ز ابدال حق آگاه شد =================================== برای ثبت نام در دوره‌های مختلف ادبی و هنری می‌توانید به صفحه اینستاگرام موسسه فرهنگی بامداد آفرینش هنر (زیر نظر استاد رشید کاکاوند) مراجعه نموده یا با شماره ۰۹۹۲۴۰۴۰۷۳۷ ارتباط برقرار کنید. www.instagram.com/bamdad_honar/ =================================== روش‌های حمایت از برنامه بنا به درخواست مخاطبان: 1- Super Thanks به صورت مستقیم از طریق یوتیوب آموزش:    • How to buy a Super Thanks   --------------------------------- 2- درگاه پرداخت زرین‌پال برای داخل ایران zarinp.al/barzin به نام مسعود امجدیان --------------------------------- 3- پرداخت با ارز دیجیتال تتر آدرس ولت TRC20: TFfmiGFwFf5cqvooN9GwUb2aJm6Ny6gF5S
6 روز پیش در تاریخ 1403/06/22 منتشر شده است.
20,977 بـار بازدید شده
... بیشتر