به ملازمان سلطان که رساند این دعا را - حافظ - سهیل قاسمی

Soheil Ghassemi
Soheil Ghassemi
37 بار بازدید - 4 ماه پیش - به ملازمان ِ سلطان که
به ملازمان ِ سلطان که رسانَد این دعا را
که به شکر ِ پادشاهی ز ِ نظر مَران گدا را

بیت ۱ غزل ۶ حافظ

برشی از برنامه‌های در دست تدوین واکاوی غزل‌های حافظ
حافظ شاعر | شرح سطر به سطر غزل‌های دیوان حافظ


ملازم: کسی که همیشه با کس ِ دیگر باشد، همراه، نوکر * دعا: 1. تحیّت و درود، سلام و تهنیت (ناظم الاطباء) 2. حاجت خواستن (آنندراج)

معنای بیت: چه‌کسی این دعا را به ملازمان ِ سلطان می‌رساند که: به شکرانه‌یِ[1] پادشاهی، گدارا از نظر ِ خودت مَران!

دو بحث مطرح است. یکی این که جمله و پیغامی که می‌خواهد برسانَد و در مصراع ِ دوم گفته، خطاب به سلطان و پادشاه است. و شاعر در مصراع ِ نخست، از کسی خواسته که این دعا را به ملازمان ِ سلطان برسانَد. نه به سلطان![2] و دیگر این که چیزی که شاعر در مصراع ِ دوم نوشته، دعا در معنایِ سلام یا تهنیت نیست! طلب و درخواست ِ کمابیش طعنه‌آمیزی است که با فعل ِ امری هم بیان شده. از شاه می‌خواهد که همان‌گونه که به شکرانه‌یِ رسیدن به نعمتی، به فقرا چیزی می‌بخشند، او نیز به گدا (5:9) که شاعر خود را چنین نامیده، دیدار و مصاحبت ِ خود را ببخشد.

اگر به صورت ِ واژه‌ها و جمله‌ها توجه کنیم و بیت‌هایِ بعدی، هرچه هست، به نظر می‌رسد که سلطان، شاعر را از نظر ِ خود رانده‌است. انگاری که بگوید دیگر تو را نبینم و از جلوی چشم‌هایِ من دور شو!

این سنّت، که هنوز هم کمابیش در مکاتبات ِ اداری نمود دارد، بوده که بزرگان و پادشاهان را با ضمیر ِ دوم‌شخص و مستقیم خطاب نمی‌کرده‌اند. عنوان را خطاب به محضر ِ شخص یا جَناب ِ او[3] یا آستان ِ او می‌نوشته‌اند. شاید این‌که شاعر، خواسته‌است تا کسی این دعا را به ملازمان ِ سلطان برساند و نه به خود ِ او، ریشه در چنین سنّتی دارد. هم‌چنین دعا در لغت به معنایِ طلب ِ حاجت و حاجت خواستن هم هست. که این حاجت خواستن با گدا که در مصراع آمده تناسب دارد. انگاری که ملازمان این حاجت‌خواهی ِ گدا (شاعر) را بشنوند و به گوش ِ سلطان برسانند. از طرفی دعا به معنایِ سلام و درود هم هست. عبارتی سلام من را برساند و بگوید که حالا که پادشاه شدی، گدا را از نظر مران. و در تعبیری دیگر، این پادشاه، ممکن است خود ِ شاه هم نباشد. به عبارتی به ملازم ِ سلطان می‌گوید که حالا که به واسطه‌یِ ملازمت ِ سلطان به مقام و مرتبت ِ بالایی رسیده‌ای، این گدا را از نظر مران!


[1] در راه ِ شکرگزاری برای رسیدن به نعمتی، چیزی به فقرا می‌دهند. شکرانه (5:5)

[2] احمد شاملو در کتاب خود چنین آورده: «زِ ملازمان ِ سلطان که رسانَد این دعا را / که: «به شُکر ِ پادشاهی زِ نظر مران گدا را» (حافظ، غزل 3، حافظ شیراز، احمد شاملو) که به این شکل، شاعر از یکی از ملازمان ِ سلطان درخواست کرده که دعا را به سلطان برساند. اما گویا هیچ‌یک از نسخه‌هایِ خطی ِ به دست آمده، چنین ضبط نکرده‌اند.

[3] جناب به معنایِ درگاه و آستان است و محضر به معنای محلی که شخص حاضر است. انگاری که گوینده، درگاه و آستانه یا محل ِ نشستن ِ مخاطب ِ والامقام‌اش را مخاطب قرار می‌دهد. حتا به رسم ِ احترام، برای خود نیز ضمیر اول‌شخص به کار نمی‌برد. «این‌جانب یا این‌حقیر یا بنده به ساحت ِ مبارک ِ آن سلطان معروض می‌دارد.» به عبارتی من و تو به کار نمی‌بردند.
سهیل قاسمی

#واکاوی

#ملازم #ملازمان

#حافظ #هرروزباحافظ #شعر #عشق #حافظ_خوانی #شعرخوانی #دکلمه #یار #متن #عاشقانه #کتاب #ستیغ #سهیل_قاسمی #ادبیات #فارسی #غزل #پارسی #واکاوی #شرح #ادبیات_فارسی #شاعرانه
4 ماه پیش در تاریخ 1403/03/24 منتشر شده است.
37 بـار بازدید شده
... بیشتر