بازآمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم - مولانا جلال الدین محمد بلخی

افق Horizon
افق Horizon
6.8 هزار بار بازدید - 8 سال پیش - مولوی - دیوان شمس -
مولوی - دیوان شمس - غزلیات - غزل شماره ۱۳۷۵ - بازآمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم
١ مولانا جلال الدین محمد بلخی اشعار ديگر مولانا

بازآمدم چون عيد نو تا قفل زندان بشکنم وين چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشکنم
هفت اختر بي آب را کاين خاکيان را مي خورند هم آب بر آتش زنم هم باد هاشان بشکنم
از شاه بي آغاز من پران شدم چون باز من تا جغد طوطي خوار را در دير ويران بشکنم
ز آغاز عهدي کرده ام کاين جان فداي شه کنم بشکسته بادا پشت جان گر عهد و پيمان بشکنم
امروز همچون آصفم شمشير و فرمان در کفم تا گردن گردن کشان در پيش سلطان بشکنم
روزي دو باغ طاغيان گر سبز بيني غم مخور چون اصل هاي بيخشان از راه پنهان بشکنم
من نشکنم جز جور را يا ظالم بدغور را گر ذره اي دارد نمک گيرم اگر آن بشکنم
هر جا يکي گويي بود چوگان وحدت وي برد گويي که ميدان نسپرد در زخم چوگان بشکنم
گشتم مقيم بزم او چون لطف ديدم عزم او گشتم حقير راه او تا ساق شيطان بشکنم
چون در کف سلطان شدم يک حبه بودم کان شدم گر در ترازويم نهي مي دان که ميزان بشکنم
چون من خراب و مست را در خانه خود ره دهي پس تو نداني اين قدر کاين بشکنم آن بشکنم
گر پاسبان گويد که هي بر وي بريزم جام مي دربان اگر دستم کشد من دست دربان بشکنم
چرخ ار نگردد گرد دل از بيخ و اصلش برکنم گردون اگر دوني کند گردون گردان بشکنم
خوان کرم گسترده اي مهمان خويشم برده اي گوشم چرا مالي اگر من گوشه نان بشکنم
ني ني منم سرخوان تو سرخيل مهمانان تو جامي دو بر مهمان کنم تا شرم مهمان بشکنم
اي که ميان جان من تلقين شعرم مي کني گر تن زنم خامش کنم ترسم که فرمان بشکنم
از شمس تبريزي اگر باده رسد مستم کند من لاابالي وار خود استون کيوان بشکنم

Disclaimer:This channel is not monetized. Music and some images belong to their rightful owners, any copyright issues please contact first. Thank you
8 سال پیش در تاریخ 1395/02/30 منتشر شده است.
6,817 بـار بازدید شده
... بیشتر