رفتم به طبیب جان گفتم که ببین دستم - شعر مولانا دکلمه سروش

افق Horizon
افق Horizon
0 بار بازدید - 6 سال پیش - شعر مولانا جلال الدین محمد
شعر مولانا جلال الدین محمد بلخی با صدای داکتر عبدالکریم سروش
مولوی - دیوان شمس - غزلیات - غزل شماره ۱۴۴۷ - رفتم به طبیب جان گفتم که ببین دستم
رفتم به طبیب جان گفتم که ببین دستم - ...
رفتم به طبیب جان گفتم که ببین دستم
هم بی دل و بیمارم هم عاشق و سرمستم
صد گونه خلل دارم ای کاش یکی بودی
با این همه علت ها در شنقصه پیوستم
گفتا که نه تو مردی گفتم که بلی اما
چون بوی توام آمد از گور برون جستم
آن صورت روحانی وان مشرق یزدانی
وان یوسف کنعانی کز وی کف خود خستم
خوش خوش سوی من آمد دستی به دلم برزد
گفتا ز چه دستی تو گفتم که از این دستم
چون عربده می کردم درداد می و خوردم
افروخت رخ زردم وز عربده وارستم
پس جامه برون کردم مستانه جنون کردم
در حلقه آن مستان در میمنه بنشستم
صد جام بنوشیدم صد گونه بجوشیدم
صد کاسه بریزیدم صد کوزه دراشکستم
گوساله زرین را آن قوم پرستیده
گوساله گرگینم گر عشق بنپرستم
بازم شه روحانی می خواند پنهانی
بر می کشدم بالا شاهانه از این پستم
پابست توام جانا سرمست توام جانا
در دست توام جانا گر تیرم وگر شستم
چست توام ار چستم مست توام ار مستم
پست توام ار پستم هست توام ار هستم
در چرخ درآوردی چون مست خودم کردی
چون تو سر خم بستی من نیز دهان بستم

Intellectual rights of videography and artwork reserved, copying/re-publishing of videos is prohibited.
الحقوق الفکریه محفوظه ممنوع نسخ اواعادة نشر الفیدیوهات
کاپی وباز پس نشر ویدویوها غیرقانونی است

Disclaimer:This channel is not monetized. Music and some images belong to their rightful owners, any copyright issues please contact first. Thank you
6 سال پیش در تاریخ 1397/10/07 منتشر شده است.
0 بـار بازدید شده
... بیشتر