درد دل با وطن از دکتر ژاله اصفهانی

Filmnegar
Filmnegar
82 بار بازدید - پارسال - من ای وطن به تو
من ای وطن به تو مقروض نیستم هرگز تو قرض‌دار منی که دست من نگرفتی در آن پریشانی تو مادر وطنی و من به دامن تو کودک سرراهی که همچو خار بیابان نهفته روییدم نه آبیاری و یاری و یاوری دیدم هنوز روی بهاران ندیده دیدم من که تند باد حوادث ز ریشه دورم کرد به سرزمین دگر باز قد کشیدم من بدون ریشه شکفتم و هر نفس که کشیدم وطن وطن گفتم دریغ زآن همه شعر و دریغ زآن همه اشک که ریخت از دل و چشمم چو از تو کردم یاد چه دیدم از تو از اول بجز پریشانی پریش تر شوی از من تو ای پریش آباد وطن بهشت برینم وطن جهنم من مرا ببخش ببخشم که ناروا گفتم مرا ببخش که از دوریت برآشفتم عذاب دوزخ جاوید روکند ای کاش به دختری که به مادر چو من کند پرخاش وطن وطن که مقدس‌ترین امید منی تو مادر وطنی به پیشگاه تو با عشق میزنم زانو به پیشگاه تو مقروض و پر گناه هستم به پیشگاه تو ازگفته عذرخواه هستم تو هرگز از من دلداده مهر نگسستی تو کان نعمت جاوید، خود اسیر هستی مورخان بنویسید هر چه می‌خواهید ولی نگویید این را که ژاله ترک وطن کرد بسا کسا ز وطن دور و در وطن هستند بسا که در وطن هستند از وطن دوران ز بخت تیره ندانند چشم دل کوران که بت پرستی، هرگز وطن پرستی نیست بت گلی بت زرین چو هر بت دیگر خلل پذیر بود لیک آنچه جاویدست وجود مردم و تاریخ و رزم وامیدست و من وطن را با این چهار دارم دوست وطن دو چشم و دو فرزند من نثارت باد شکوهمندی و شادی همیشه یارت باد
پارسال در تاریخ 1402/04/30 منتشر شده است.
82 بـار بازدید شده
... بیشتر