خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش ....

پیرایه یغمایی
پیرایه یغمایی
5.1 هزار بار بازدید - 10 سال پیش - همه صیدها بکردی، هله میر
همه صیدها بکردی، هله میر بار دیگر
سگ خویش را رها کن، که کند شکار دیگر

همه غوطه ها بخوردی، همه کارها بکردی
منشین ز پای یک دم، که بماند کار دیگر

همه نقدها شمردی، به وکیل درسپردی
بشنو از این محاسب، عدد و شمار دیگر

تو بسی سمن بران را،  به کنار درگرفتی
نفسی کنار بگشا، بنگر کنار دیگر

خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش
بنماند هیچش الا،  هوس قمار دیگر

تو به مرگ و زندگانی، هله تا جز او ندانی
نه چو روسبی که هر شب، کشد او به یار دیگر

همه عمر خوار باشد، چو بر دو یار باشد
هله تا تو رو نیاری، سوی پشت دار دیگر

که اگر بتان چنیناند، ز شه تو خوشه چینند
نبدست مرغ جان را ، بجز او مطار دیگر
....
وکيل ِ در : شخص مورد اعتمادی که  نمايندگی بزرگی را در امری خاص يا همه ی امور دارد ، در عربی به چنين کسی وکيل ِ باب می گفتند .
محاسب: حسابدار
کنار گشودن: آغوش باز کردن
تو به مرگ و زندگانی هله تا جز او ندانی : هشدار که چه در مرگ و چه در زندگانی ، جز او را نشناسی و يار ديگر نگيری.
پشت دار: حامی ، پشتيبان
جز ِ او : به جز او
مطار: پرواز، پرش، جای پرواز
توضيحات بر گرفته از کتاب غزليات شمس تبريز به گزينش و تفسير محمد رضا شفيعی کدکنی است
10 سال پیش در تاریخ 1393/03/03 منتشر شده است.
5,107 بـار بازدید شده
... بیشتر