دیوان حافظ با معنی و تفسیر کامل | غزل شماره 51 | لعلِ سیرابِ به خون تشنه لب یار من است

Persian Poetry
Persian Poetry
5.1 هزار بار بازدید - 3 ماه پیش - غزل 51 از دیوان حافظ
غزل 51 از دیوان حافظ
دلبر خونخوار

در این غزل، حافظ پاسخ شماتت‌گرانی را داده که او را به خاطر دل بستن به یک دلبر سنگین دل قضاوت می‌کنند

لایک و کامنت فراموش نشه اگر لذت بردید
-------------
اگر از خارج ایران تماشاگر ما هستید، از طریق لینک زبر میتوانید ممبرشیپ کانال را تهیه و به محتوا کمک کنید:
👇👇👇
@persianpoetry
---------------------------------
لینک حمایت مستقیم خارج از ایران:
💳 https://paypal.me/persianpoetry

لینک حمایت مستقیم داخل ایران:
💳 https://idpay.ir/persianpoetry
---------------------------------
💳  حساب بانکی در ایران
6362141055505318
بانک آینده به نام آرش نعل چگر
-------------
لینک کانال فیوز
@fusepodcast  
-------------
وبسایت و لینکدین اسپانسر
https://www.futek.com/
LinkedIn: futek-advanced-sensor-technology-inc.
-------------
شبکه های اجتماعی ما
🟦 telegram https://t.me/persianpoetry101
🟥 Instagram Instagram: persian.poetry.official
🟥 website https://adormedia.com
🟦 Twitter Twitter: poetry_persian
---------------------
0:00​ - Intro / شروع
0:16 - Information / اطلاعات
4:20 - Ghazal reading / خوانش غزل پنجاه و یکم دیوان حافظ
5:50 - Sponsor / اسپانسر
6:31 - couplet 1 / تفسیر لعلِ سیرابِ به خون تشنه لب یار من است
10:01 - couplet 2 / تفسیر شرم از آن چشمِ سیه بادش و مژگان دراز
13:14 - couplet 3 / تفسیر ساروان رَخت به دروازه مَبَر کان سرِ کو
21:46 - couplet 4 / تفسیر بندهٔ طالعِ خویشم که در این قحطِ وفا
24:47 - couplet 5 / تفسیر طَبلِهٔ عطرِ گل و زلفِ عبیر افشانش
28:06 - couplet 6 / تفسیر باغبان همچو نسیمم ز درِ خویش مران
30:07​ - couplet 7 / تفسیر شربتِ قند و گلاب از لبِ یارم فرمود
32:02​ - couplet 8 / تفسیر آن که در طرزِ غزل نکته به حافظ آموخت

-------------
غزل شمارهٔ 51 دیوان حافظ

لعلِ سیرابِ به خون تشنه لب یار من است
وز پی دیدنِ او دادنِ جان کار من است

شرم از آن چشمِ سیه بادش و مژگان دراز
هر که دل بردنِ او دید و در انکارِ من است

ساروان رَخت به دروازه مَبَر کان سرِ کو
شاهراهیست که منزلگهِ دلدارِ من است

بندهٔ طالعِ خویشم که در این قحطِ وفا
عشق آن لولیِ سرمست خریدار من است

طَبلِهٔ عطرِ گل و زلفِ عبیر افشانش
فیضِ یک شَمِّه ز بوی خوشِ عطارِ من است

باغبان همچو نسیمم ز درِ خویش مران
کآبِ گلزارِ تو از اشکِ چو گلنارِ من است

شربتِ قند و گلاب از لبِ یارم فرمود
نرگس او که طبیبِ دلِ بیمارِ من است

آن که در طرزِ غزل نکته به حافظ آموخت
یارِ شیرین‌سخنِ نادره‌گفتارِ من است
-------------------------------------------
Hafez Ghazal #51
Unraveling the Depths of Love and Judgment
Unlock the profound meaning of Hafez's ghazal as he defends his love for a seemingly heartless beloved. Join us for an insightful interpretation of Ghazal 51 from the Divan of Hafez.
Don't miss out—like, comment, and subscribe to delve deeper into the beauty of Persian poetry!
----------------
#Hafez
#Ghazal
#persianpoetry
3 ماه پیش در تاریخ 1403/02/03 منتشر شده است.
5,199 بـار بازدید شده
... بیشتر