یکی ز خیلِ فراموشیانِ ایرانم

Persian Poetry
Persian Poetry
12.1 هزار بار بازدید - پارسال - غزل از حسین جنتینشست‌ و
غزل از حسین جنتی

نشست‌ و گفت: که‌ای؟! گفتمش؛ غزلخوانم
وگر درست بگویم؛ هنوز انسانم

دراین دو روزه‌ی عُمرِ گران به‌جُز مستی
زِ هرچه کرده‌ام از بیخ‌و‌بُن پشیمانم

درختِ خُشکم و کابوسِ شعله می‌بینم
به‌ آب می‌نگرم... از خودم گریزانم

به‌خنده گفت: بهار است، سبز خواهی شد
به گریه گفتمش: از ماندگانِ آبانم

نگاه کرد به طومارِ خویش و بازم گفت
تو از کدام دیاری که من نمی‌دانم؟

به ناله گفتمش: ای‌مرگ! مقدمت پُرگُل
یکی زِ خیلِ فراموشیانِ ایرانم

اگر نمُرده‌ام از سخت‌جانیِ من نیست
که از تنوّعِ اَشکالِ مرگ حیرانم

#shorts
پارسال در تاریخ 1402/02/12 منتشر شده است.
12,136 بـار بازدید شده
... بیشتر