Golestan by Sa'di #6 - باب اول گلستان سعدی - حکایت ششم

Persian Poetry
Persian Poetry
8.4 هزار بار بازدید - 3 سال پیش - The Persian Poetry Channel is
The Persian Poetry Channel is your foremost resource on simplified interpretations of the Persian Greats such as Rumi, Hafez, Sa'di, Khayyam... with clear English subtitles. Today Arash interprets Golestan by Sa'di - Chapter 1- Story 6
-------------
سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه و سرحال باشید چون پست مهمی داریم
حکایت ششم از باب اول گلستان سعدی حکایتی ست در رابطه با حاکم ظالم و ناپایداری ظلم
و حتی نقش سرمایه ی اجتماعی رو در عرصه حکومت داری به دقت بررسی کرده سعدی
بریم ببینیم و لذت ببریم
-------------
0:00​ - Intro / شروع
0:21​ - Story 4 interpretation / تفسیر حکایت چهارم از باب اول گلستان سعدی
20:51 - Next Video / ویدیوی بعدی
-------------
حکایت ششم از باب اول گلستان سعدی

یکی را از ملوک عجم حکایت کنند که دست تطاول به مال رعیت دراز کرده بود و جور و اذیت آغاز کرده تا به جایی که خلق از مکاید فعلش به جهان برفتند و از کربت جورش راه غربت گرفتند چون رعیت کم شد ارتفاع ولایت نقصان پذیرفت و خزانه تهی ماند و دشمنان زور آوردند.

هر که فریاد رس روز مصیبت خواهد
گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش

بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود
لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش

باری به مجلس او در کتاب شاهنامه همی‌خواندند در زوال مملکت ضحّاک و عهد فریدون وزیر ملک را پرسید هیچ توان دانستن که فریدون که گنج و ملک و حشم نداشت چگونه برو مملکت مقرر شد گفت آن چنان که شنیدی خلقی برو به تعصب گرد آمدند و تقویت کردند و پادشاهی یافت گفت ای ملک چو گرد آمدن خلقی موجب پادشاهیست تو مر خلق را پریشان برای چه می‌کنی مگر سر پادشاهی کردن نداری

همان به که لشکر به جان پروری
که سلطان به لشکر کند سروری

ملک گفت موجب گرد آمدن سپاه و رعیت چه باشد گفت پادشه را کرم باید تا برو گرد آیند و رحمت تا در پناه دولتش ایمن نشینند و ترا این هر دو نیست

نکند جور پیشه سلطانی
که نیاید ز گرگ چوپانی

پادشاهی که طرح ظلم افکند
پای دیوار ملک خویش بکند

ملک را پند وزیر ناصح موافق طبع مخالف نیامد روی از این سخن در هم کشید و به زندانش فرستاد. بسی بر نیامد که بنی عمّ سلطان به منازعت خاستند و ملک پدر خواستند، قومی که از دست تطاول او به جان آمده بودند و پریشان شده بر ایشان گرد آمدند و تقویت کردند تا ملک از تصرف این به در رفت و بر آنان مقرر شد.

پادشاهی کو روا دارد ستم بر زیر دست
دوستدارش روز سختی دشمن زور آورست

با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین
زان که شاهنشاه عادل را رعیت لشکرست
-------------
Social platforms
Instagram : Instagram: persianpoetry101
telegram : https://telegram.me/persianpoetry101​
Facebook : Facebook: persianpoetry101
Twitter : Twitter: poetry_persian
-------------
contributions
idpay : https://idpay.ir/persianpoetry
Paypal : https://www.paypal.me/PersianPoetry
-------------
Sa’di Golestan E6
Oppressive Rulers

In Episode 6 of the Golestan Series, Sa'di warns oppressive rulers that if they want to hold on to their thrones, they must be benevolent and kind rulers lest their subjects flee or rise up against them. Which begs the question: was Sa'di an intelligent sociologist too advanced for his time or does history keep repeating itself?

Watch this video through to the end as Arash examines this tale in detail setting the wheels of thought into motion. You will be reflecting on why  tyrants do not heed these warnings. What makes them think they will triumph despite so many examples from world history?

Please remember, if you like the content, the best way to support our efforts is to subscribe to our YouTube channel and to interact with us. Be sure to leave us a comment about your thoughts on this post. And stay in touch in our YouTube community with any general comments, suggestions or criticisms. We aim to improve and that will only happen with interactions with our audience.

PS Don't forget to check out our membership program. Click on the join button to learn about the different levels and perks.

Many thanks 🙏🏻

The Persian Poetry Team
3 سال پیش در تاریخ 1400/10/28 منتشر شده است.
8,449 بـار بازدید شده
... بیشتر