عینِ عرفان ۳, شناخت فراحسی خود و خدا
6.2 هزار بار بازدید -
11 سال پیش
-
آشنایی با مقوله عرفان و
آشنایی با مقوله عرفان و تصوف, با دکتر سیدمصطفی آزمایش
در هر یک از این برنامه ها یک مقوله از مقولات عرفان و تصوف مورد تشریح قرار میگیرد
موضوع مورد بحث این جلسه تشریح عمیقتر و دقیقتر روش فراحسی برای شناخت مستقیم است
سلام
اگر گفتگوهای جلسه قبل رو بخواهیم در یک جمله خلاصه کنیم میتوانیم بگیم که عرفان شناخت مستقیم غیر حسی هستی است . حالا سوالی که مطرح میشه اینه که این گونه شناخت چه کمکی به بشر در درک خودش و محیط اطرافش و جهان میکنه و دستاورد این نوع شناخت اضافه بر شناخت علمی چیه و به چه دلیل ما به شناخت علمی اکتفا نکنیم و به این گونه شناخت رو بیاریم؟
بله در گفتگوهای جلسه قبل این مذمون رو مورد برسی قرار دادیم که عرفان شناخت غیر حسی و شناخت فراحسی است در حالیکه علم بر مبنای شناخت حسی قرار داره و در عین حال هم گفتیم که عرفان دامنه اش بسیار وسیع است و هر چیزی میتونه سوژه شناخت قرار بگیره به معنی عرفانی کلمه . اینجا پیش از اینکه من به این پاسخ مخصوص به سئوالی که الان شده بپردازم این نکته رو یادآوری میکنم که عرفان دو مفهوم داره یک مفهوم باز و گسترده داره به معنی مطلق شناخت و یک مفهوم خاص داره که عبارت است از شناخت خود و شناخت خدا یعنی خودشناسی و خداشناسی و این دو تا به هم دیگه وابسته است این معنی عرفان از یک جمله نشآت میگیره که میگه من عرف نفسه فقد عرف ربه کسی که خودشو بشناسه خدای خودشو میشناسه و این جمله حکمای یونان که بر سر در معبدی نقش شده بوده که معادلش به زبان فارسی میشده خودشناسی مقدمه خدا شناسیه و کسی که خودشو بشناسه خدای خودشو میتونه بشناسه . این مفهوم ویژه عرفان است پس عرفان به مفهوم ویژه اش یعنی خود شناسی و خدا شناسی اما در مفهوم باز کلمه عرفان شناخت فراحسیه که مکمل علمه که مبتنی بر تجارب
حسی و جمع بندی و استنتاج عقلانیه و استخراج قواعدی که علم رو تشکیل میده . حال اگر گفته ماننداین سوالی که شما طرح کردین که وقتی علم وجود داره وقتی ما پنج حس داریم برای اینکه از طریق اون میتونیم جهان رو بشناسیم چه نیازی به استفاده از حس ششم داریم و چه نیازی به استفاده از متد عرفانی یعنی بیدار کردن یک حس اضافه داریم به نام حس ششم و بطور کلی شناخت به مفهوم عرفانی کلمه چه کمکی به علم میکند پاسخ شما بطور مجمل اینطوری میتونیم ارائه بدیم که جهان سه بعدی توسط حس و حواس پنج گانه انسان قابل ادراکه اما هستی محدود ما در جهان سه بعدی نیست و این رو علم الان ثابت میکنه خود علم . ماده تاریک و انرژی تاریک که قابل رصد توسط حواس نیستن بخش اعظم هستی رو تشکیل میده تا پیش از این هر چیزی رو که انسانها نمیتونستن از طریق حواسشون تجربه بکنند قائم به عدمش میشدند و میگفتند که اصلا وجود نداره و چیزی که وجود داره همان چیزی که حواس میتونه درکش کنه اما امروزه دیگه علم همچیین حرفی رو نمی پذیره
حالا از کجا معلوم که این شناختی که به این ترتیب حاصل میشه چونکه دفعه گذشته شما گفتین که یک
شناخت فردی هستش پس از کجا معلوم که این خواب و خیال نباشه
ادامه توضیحات مطلب مجاز نمیباشد.
برای دریافت کامل متن به لینک زیر مراجعه فرمایید
Facebook: 488096444643803
در هر یک از این برنامه ها یک مقوله از مقولات عرفان و تصوف مورد تشریح قرار میگیرد
موضوع مورد بحث این جلسه تشریح عمیقتر و دقیقتر روش فراحسی برای شناخت مستقیم است
سلام
اگر گفتگوهای جلسه قبل رو بخواهیم در یک جمله خلاصه کنیم میتوانیم بگیم که عرفان شناخت مستقیم غیر حسی هستی است . حالا سوالی که مطرح میشه اینه که این گونه شناخت چه کمکی به بشر در درک خودش و محیط اطرافش و جهان میکنه و دستاورد این نوع شناخت اضافه بر شناخت علمی چیه و به چه دلیل ما به شناخت علمی اکتفا نکنیم و به این گونه شناخت رو بیاریم؟
بله در گفتگوهای جلسه قبل این مذمون رو مورد برسی قرار دادیم که عرفان شناخت غیر حسی و شناخت فراحسی است در حالیکه علم بر مبنای شناخت حسی قرار داره و در عین حال هم گفتیم که عرفان دامنه اش بسیار وسیع است و هر چیزی میتونه سوژه شناخت قرار بگیره به معنی عرفانی کلمه . اینجا پیش از اینکه من به این پاسخ مخصوص به سئوالی که الان شده بپردازم این نکته رو یادآوری میکنم که عرفان دو مفهوم داره یک مفهوم باز و گسترده داره به معنی مطلق شناخت و یک مفهوم خاص داره که عبارت است از شناخت خود و شناخت خدا یعنی خودشناسی و خداشناسی و این دو تا به هم دیگه وابسته است این معنی عرفان از یک جمله نشآت میگیره که میگه من عرف نفسه فقد عرف ربه کسی که خودشو بشناسه خدای خودشو میشناسه و این جمله حکمای یونان که بر سر در معبدی نقش شده بوده که معادلش به زبان فارسی میشده خودشناسی مقدمه خدا شناسیه و کسی که خودشو بشناسه خدای خودشو میتونه بشناسه . این مفهوم ویژه عرفان است پس عرفان به مفهوم ویژه اش یعنی خود شناسی و خدا شناسی اما در مفهوم باز کلمه عرفان شناخت فراحسیه که مکمل علمه که مبتنی بر تجارب
حسی و جمع بندی و استنتاج عقلانیه و استخراج قواعدی که علم رو تشکیل میده . حال اگر گفته ماننداین سوالی که شما طرح کردین که وقتی علم وجود داره وقتی ما پنج حس داریم برای اینکه از طریق اون میتونیم جهان رو بشناسیم چه نیازی به استفاده از حس ششم داریم و چه نیازی به استفاده از متد عرفانی یعنی بیدار کردن یک حس اضافه داریم به نام حس ششم و بطور کلی شناخت به مفهوم عرفانی کلمه چه کمکی به علم میکند پاسخ شما بطور مجمل اینطوری میتونیم ارائه بدیم که جهان سه بعدی توسط حس و حواس پنج گانه انسان قابل ادراکه اما هستی محدود ما در جهان سه بعدی نیست و این رو علم الان ثابت میکنه خود علم . ماده تاریک و انرژی تاریک که قابل رصد توسط حواس نیستن بخش اعظم هستی رو تشکیل میده تا پیش از این هر چیزی رو که انسانها نمیتونستن از طریق حواسشون تجربه بکنند قائم به عدمش میشدند و میگفتند که اصلا وجود نداره و چیزی که وجود داره همان چیزی که حواس میتونه درکش کنه اما امروزه دیگه علم همچیین حرفی رو نمی پذیره
حالا از کجا معلوم که این شناختی که به این ترتیب حاصل میشه چونکه دفعه گذشته شما گفتین که یک
شناخت فردی هستش پس از کجا معلوم که این خواب و خیال نباشه
ادامه توضیحات مطلب مجاز نمیباشد.
برای دریافت کامل متن به لینک زیر مراجعه فرمایید
Facebook: 488096444643803
11 سال پیش
در تاریخ 1392/10/10 منتشر شده
است.
6,246
بـار بازدید شده