رمان صوتی شب سراب ( بامداد خمار ) | رمان ایرانی عاشقانه | قسمت سوم
2.2 هزار بار بازدید -
2 سال پیش
-
❌ رمان شب سراب |
❌ رمان شب سراب | ایرانی عاشقانه | اثر ناهید ا. پژواک ❌
اگه میخواین حال دلتون بهتر بشه ، همش از چشماتون کار نکشین ، یه کمی هم از گوشاتون کار بکشین . اینجا کلی کتاب داریم واسه خوندن. عاشقانه ، جنایی ، تاریخی ، احساسی و خانوادگی خلاصه هر چی که دوست داشته باشین . کافیه فقط بشینین و گوش کنین اونوقت حس و حال بهتری پیدا میکنین .
رمان شب سراب یه رمان عاشقانه اس اثر سرکار خانم ناهید ا . پژواک
خوشحال میشم با لایک و سابسکرایب از من حمایت کنین و با من همراه باشین ❤❤
---------------------------------------------------------------------
رمان شب سراب با اقتباس از رمان بامداد خمار اثر فتانه حاج سید جوادی نوشته شده است . در بامداد خمار داستان از دید شخصیت زن یعنی محبوبه روایت میشود و در شب سراب همان داستان از نگاه شخصیت مرد یعنی رحیم . رحیم نیز به ذکر همان وقایع پرداخته اما از دید خودش . در بامداد خمار مخاطب با خانه اشرافی و خانواده محبوبه و خواستگارانش آشنا میشود اما شب سراب با خانه و زندگی فقیرانه رحیم و کار در مغازه نجاری شروع میشود . رحیم شخصیت مثبتی دارد و به قول معروف سرش به کار خودش گرم است . مادر رحیم برای سر و سامان گرفتن پسرش به او پیشنهاد ازدواج میدهد اما رحیم مخالف است چون با فقر و نداری آنها دیگر جایی برای عروس نیست . او همه فکرش پیشرفت در کار نجاری است تا اینکه محبوبه را میبیند . محبوبه بعنوان مشتری به داخل مغازه نجاری رفت و آمد میکند و پیش خودش در این فکر است که رحیم به او علاقمند است ( از دید کتاب بامداد خمار ) اما از دید رحیم در ( شب سراب ) ماجرا به شکل دیگری است . از نظر رحیم رفتار های محبوبه به دلیل بچگی اوست . کتاب شب سراب با اقتباس از بامداد خمار توسط مولف آن خانم ناهید پژواک به جهت اینکه احساس نمود حرف هایی از رحیم ناگفته مانده و محبوبه تنها به قاضی رفته است ، نگاشته شده .
بامداد خمار در سال ۷۳ نگاشته شد و دو سال بعد یعنی در سال ۷۵ خانم پژواک اقدام به چاپ کتابی بنام شب سراب مینماید که گویا برگرفته از این بیت شعر سعدی است :
به راحت نفس رنج پایدار مجوی
شب سراب نیرزد به بامداد خمار
او کتاب شب سراب را در طی ۲۷ روز نوشت و انگیزه اش را از این کار ، مظلوم نمایی بیش از حد شخصیت زن بامداد خمار اعلام میکند . او میگوید : یکبار از نزدیک شاهد بوده که چطور زنی هنگام دعوا با شوهرش ، وسایل خانه را تکه و پاره کرده و خواندن همین صفحه در کتاب بامداد خمار ، او را بر آن داشته که از دید شوهر این زن وقایع را بازنویسی کند .
2 سال پیش
در تاریخ 1401/08/15 منتشر شده
است.
2,248
بـار بازدید شده