داستان رمال باشی دروغی در حمام زنانه

رمال باشی دروغی در حمام زنانه | قصه های عامیانه ایران زمین در زمان قدیم زن و شوهری زندگی می کردند که خیلی فقیر بودند و دو ماهی می شد که زن از بی پولی نرفته بود حمام یک روز, زن به شوهرش گفت : آخر تو چه جور شوهری هستی که نمی توانی ده شاهی بدهی به من برم حمام مرد از حرف زنش خجالت کشید و بعد از مدتی این در آن در زدن, به هر جان کندنی بود, ده شاهی جور کرد و داد به او.زمانی که زن به حمام رفت رمال باشی را دید که ..... امیدوارم از شنیدن این داستان لذت ببرید 🥰 اگه دوست دارید داستان ها و حکایت های بیشتری بشنوید کانال مزراچه رو دنبال کنید و برای حمایت از ما کانال رو با دوستان خودتون به اشتراک بگذارید.💚 🌱دختری که همسر مار شد    • داستان دختری که همسر مار شد | قصه های...   🌱داستان شاهزاده ای که عاشق دختر خونریز شد    • داستان شاهزاده ای که عاشق دختر خونریز...   🌱قصه های هزار و یک شب بدون سانسور    • قصه های هزارو یک شب (بدون سانسور)   🌱قصه های هزار و یک شب به زبان ساده    • قصه های هزار و یک شب (به زبان ساده)   🌱 "حکایت بایزید بسطامی و مورچه "    • این حکایت آموزنده تا مدت ها ذهنت را د...   🌱 " حکایت دوبرادر؛ یکی خدمت خدای و دیگری بخدمت مادر"    • حکایت دو برادر ؛ یکی خدمت خدای و دیگر...   🌱حکایتی از مولانا |قصه ی آنکه در یاری بکوفت | مثنوی معنوی    • قصه ی آنکه در یاری بکوفت | حکایتی از ...   سپاس از شما برای اینکه ما رو میبینید و میشنوید،به اشتراک میگذارید،لایک میکنید و نظر میدین🍃🌸 اجرا : نیلوفر محمدی ادیت صدا : علی سادات #کتاب_صوتی #کتاب #حکایت #روایت #داستان #قصه #قصه_ایرانی #داستان_فارسی #داستان_کوتاه #داستان_جذاب #داستان_جالب_و_آموزنده #پادکست_فارسی#داستانکده #روایت_ما #حکایت_ما #حکایت_شیرین #داستان_کوتاه #داستان_عامیانه #افسانه_ایرانی #افسانه_کهن #افسانه #ماه_پیشانی #ماه_پیشونی #رادیو_مزراچه #مزراچه #mezrache