هستی عریان : عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او ، دفتر اول ، قسمت ۱
4.7 هزار بار بازدید -
7 سال پیش
-
عاشق شدن پادشاه بر کنیزک
عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او ، دفتر اول ، قسمت ۱
شرح مثنوی مولوی توسط پیر جان
#پیرجان
فی المناجات
ای خدای پاک و بی انباز و یار دستگیر و جرم ما را در گذار
دفتر دوم ، مثنوی معنوی ، قسمت ۱۸
مثنوی معنوی ، به کوشش و تصحیح مرحوم محمد رمضانی ، کلاله خاور، چاپ ۱۳۴۵
عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او
بشنوید ای دوستان این داستان خود حقیقت نقد حال ماست آن
نقد حال خویش را گر پی بریم هم زدنیا ، هم ز عقبی ، بر خوریم
دفتر اول ، مثنوی معنوی ، قسمت ۲
سجده کردن یحیی علیه السلام در شکم مادر مسیح را علیه السلام
مادر یحیی به مریم در نهفت پیشتر از وضع حمل خویش گفت
که یقین دیدم درون تو شهیست کو اولوا العزم و رسول آگهیست
چون برابر اوفتادم با تو من کرد سجده حمل من اندر زمن
این جنین مر آن جنین را سجده کرد کز سجودش در تنم افتاد درد
گفت مریم من درون خویش هم سجدهای دیدم ازین طفل شکم
دفتردوم ، مثنوی معنوی ، قسمت ۱۰۵
اشکال آوردن برین قصه
ابلهان گویند کین افسانه را خط بکش زیرا دروغست و خطا
زانک مریم وقت وضع حمل خویش بود از بیگانه دور و هم ز خویش
از برون شهر آن شیرین فسون تا نشد فارغ نیامد خود درون
چون بزادش آنگهانش بر کنار بر گرفت و برد تا پیش تبار
مادر یحیی کجا دیدش که تا گوید او را این سخن در ماجرا
دفتردوم ، مثنوی معنوی ، قسمت ۱۰۶
جواب اشکال
این بداند کانک اهل خاطرست غایب آفاق او را حاضرست
پیش مریم حاضر آید در نظر مادر یحیی که دورست از بصر
دیدهها بسته ببیند دوست را چون مشبک کرده باشد پوست را
ور ندیدش نه از برون نه از اندرون از حکایت گیر معنی ای زبون
نی چنان کافسانهها بشنیده بود همچو شین بر نقش آن چفسیده بود
تا همیگفت آن کلیله بیزبان چون سخن نوشد ز دمنه بی بیان
ور بدانستند لحن همدگر فهم آن چون مرد بی نطقی بشر
در میان شیر و گاو آن دمنه چون شد رسول و خواند بر هر دو فسون
چون وزیر شیر شد گاو نبیل چون ز عکس ماه ترسان گشت پیل
این کلیله و دمنه جمله افتراست ورنه کی با زاغ لک لک را مریست
ای برادر قصه چون پیمانهایست معنی اندر وی مثال دانهایست
دانهی معنی بگیرد مرد عقل ننگرد پیمانه را گر گشت نقل
ماجرای بلبل و گل گوش دار گر چه گفتی نیست آنجا آشکار
دفتردوم ، مثنوی معنوی ، قسمت ۱۰۷
سخن گفتن به زبان حال و فهم کردن آن
ماجرای شمع با پروانه تو بشنو و معنی گزین ز افسانه تو
گر چه گفتی نیست سر گفت هست هین به بالا پر مپر چون جغد پست
گفت در شطرنج کین خانهی رخست گفت خانه از کجاش آمد بدست
خانه را بخرید یا میراث یافت فرخ آنکس کو سوی معنی شتافت
گفت نحوی زید عمروا قد ضرب گفت چونش کرد بی جرمی ادب
عمرو را جرمش چه بد کان زید خام بی گنه او را بزد همچون غلام
گفت این پیمانهی معنی بود گندمی بستان که پیمانهست رد
زید و عمرو از بهر اعرابست و ساز گر دروغست آن تو با اعراب ساز
گفت نی من آن ندانم عمرو را زید چون زد بیگناه و بیخطا
گفت از ناچار و لاغی بر گشود عمرو یک واو فزون دزدیده بود
زید واقف گشت دزدش را بزد چونک از حد برد او را حد سزد
دفتر دوم ، مثنوی معنوی ، قسمت ۱۰۸
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
حضرت حافظ ، غزل ۱۸۴
پذیرا آمدن سخن باطل در دل باطلان
گفت اینک راست پذرفتم بجان کژ نماید راست در پیش کژان
گر بگویی احولی را مه یکیست گویدت این دوست و در وحدت شکیست
ور برو خندد کسی گوید دو است راست دارد این سزای بد خو است
بر دروغان جمع میآید دروغ للخبیثات الخبیثین زد فروغ
دل فراخان را بود دست فراخ چشم کوران را عثار سنگلاخ
دفتر دوم ، مثنوی معنوی ، قسمت ۱۰۹
عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او
بشنوید ای دوستان این داستان خود حقیقت نقد حال ماست آن
نقد حال خویش را گر پی بریم هم زدنیا ، هم ز عقبی ، بر خوریم
بود شاهی در زمانی پیش ازین ملک دنیا بودش و هم ملک دین
دفتر اول ، مثنوی معنوی ، قسمت ۲
تماس با ما از طریق ایمیل / Contact us
[email protected]
وبسايت ما / Website
https://www.hastiyeoryan.com
فيسبوک / Facebook
Facebook: Hastiye-Oryan-416941478440228
فيسبوک / Facebook
Facebook: hastiye.oryan
ساند کِلاد ، برای فایل های صوتی / Sound Cloud
SoundCloud: hastiye-oryan
تلگرام / Telegram
https://t.me/hastiyeoryan
تلگرام فایل های صوتی / Telegram
https://t.me/hastiye_oryan
اینستاگرام / Instagram
Instagram: hastiye_oryan
شرح مثنوی مولوی توسط پیر جان
#پیرجان
فی المناجات
ای خدای پاک و بی انباز و یار دستگیر و جرم ما را در گذار
دفتر دوم ، مثنوی معنوی ، قسمت ۱۸
مثنوی معنوی ، به کوشش و تصحیح مرحوم محمد رمضانی ، کلاله خاور، چاپ ۱۳۴۵
عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او
بشنوید ای دوستان این داستان خود حقیقت نقد حال ماست آن
نقد حال خویش را گر پی بریم هم زدنیا ، هم ز عقبی ، بر خوریم
دفتر اول ، مثنوی معنوی ، قسمت ۲
سجده کردن یحیی علیه السلام در شکم مادر مسیح را علیه السلام
مادر یحیی به مریم در نهفت پیشتر از وضع حمل خویش گفت
که یقین دیدم درون تو شهیست کو اولوا العزم و رسول آگهیست
چون برابر اوفتادم با تو من کرد سجده حمل من اندر زمن
این جنین مر آن جنین را سجده کرد کز سجودش در تنم افتاد درد
گفت مریم من درون خویش هم سجدهای دیدم ازین طفل شکم
دفتردوم ، مثنوی معنوی ، قسمت ۱۰۵
اشکال آوردن برین قصه
ابلهان گویند کین افسانه را خط بکش زیرا دروغست و خطا
زانک مریم وقت وضع حمل خویش بود از بیگانه دور و هم ز خویش
از برون شهر آن شیرین فسون تا نشد فارغ نیامد خود درون
چون بزادش آنگهانش بر کنار بر گرفت و برد تا پیش تبار
مادر یحیی کجا دیدش که تا گوید او را این سخن در ماجرا
دفتردوم ، مثنوی معنوی ، قسمت ۱۰۶
جواب اشکال
این بداند کانک اهل خاطرست غایب آفاق او را حاضرست
پیش مریم حاضر آید در نظر مادر یحیی که دورست از بصر
دیدهها بسته ببیند دوست را چون مشبک کرده باشد پوست را
ور ندیدش نه از برون نه از اندرون از حکایت گیر معنی ای زبون
نی چنان کافسانهها بشنیده بود همچو شین بر نقش آن چفسیده بود
تا همیگفت آن کلیله بیزبان چون سخن نوشد ز دمنه بی بیان
ور بدانستند لحن همدگر فهم آن چون مرد بی نطقی بشر
در میان شیر و گاو آن دمنه چون شد رسول و خواند بر هر دو فسون
چون وزیر شیر شد گاو نبیل چون ز عکس ماه ترسان گشت پیل
این کلیله و دمنه جمله افتراست ورنه کی با زاغ لک لک را مریست
ای برادر قصه چون پیمانهایست معنی اندر وی مثال دانهایست
دانهی معنی بگیرد مرد عقل ننگرد پیمانه را گر گشت نقل
ماجرای بلبل و گل گوش دار گر چه گفتی نیست آنجا آشکار
دفتردوم ، مثنوی معنوی ، قسمت ۱۰۷
سخن گفتن به زبان حال و فهم کردن آن
ماجرای شمع با پروانه تو بشنو و معنی گزین ز افسانه تو
گر چه گفتی نیست سر گفت هست هین به بالا پر مپر چون جغد پست
گفت در شطرنج کین خانهی رخست گفت خانه از کجاش آمد بدست
خانه را بخرید یا میراث یافت فرخ آنکس کو سوی معنی شتافت
گفت نحوی زید عمروا قد ضرب گفت چونش کرد بی جرمی ادب
عمرو را جرمش چه بد کان زید خام بی گنه او را بزد همچون غلام
گفت این پیمانهی معنی بود گندمی بستان که پیمانهست رد
زید و عمرو از بهر اعرابست و ساز گر دروغست آن تو با اعراب ساز
گفت نی من آن ندانم عمرو را زید چون زد بیگناه و بیخطا
گفت از ناچار و لاغی بر گشود عمرو یک واو فزون دزدیده بود
زید واقف گشت دزدش را بزد چونک از حد برد او را حد سزد
دفتر دوم ، مثنوی معنوی ، قسمت ۱۰۸
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
حضرت حافظ ، غزل ۱۸۴
پذیرا آمدن سخن باطل در دل باطلان
گفت اینک راست پذرفتم بجان کژ نماید راست در پیش کژان
گر بگویی احولی را مه یکیست گویدت این دوست و در وحدت شکیست
ور برو خندد کسی گوید دو است راست دارد این سزای بد خو است
بر دروغان جمع میآید دروغ للخبیثات الخبیثین زد فروغ
دل فراخان را بود دست فراخ چشم کوران را عثار سنگلاخ
دفتر دوم ، مثنوی معنوی ، قسمت ۱۰۹
عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او
بشنوید ای دوستان این داستان خود حقیقت نقد حال ماست آن
نقد حال خویش را گر پی بریم هم زدنیا ، هم ز عقبی ، بر خوریم
بود شاهی در زمانی پیش ازین ملک دنیا بودش و هم ملک دین
دفتر اول ، مثنوی معنوی ، قسمت ۲
تماس با ما از طریق ایمیل / Contact us
[email protected]
وبسايت ما / Website
https://www.hastiyeoryan.com
فيسبوک / Facebook
Facebook: Hastiye-Oryan-416941478440228
فيسبوک / Facebook
Facebook: hastiye.oryan
ساند کِلاد ، برای فایل های صوتی / Sound Cloud
SoundCloud: hastiye-oryan
تلگرام / Telegram
https://t.me/hastiyeoryan
تلگرام فایل های صوتی / Telegram
https://t.me/hastiye_oryan
اینستاگرام / Instagram
Instagram: hastiye_oryan
7 سال پیش
در تاریخ 1396/06/26 منتشر شده
است.
4,761
بـار بازدید شده