استاد شهریار در اشعار دیگر شاعران
1.8 هزار بار بازدید -
پارسال
-
#هوشنگ_ابتهاج:ترانه غزل
#هوشنگ_ابتهاج:
ترانه غزل دلکشم مگر نشنفتی
که رام من نشدی آخر ای غزال رمیده
خموش سایه که شعر تو را دگر نپسندم
که دوش گوش دلم شعر شهریار شنیده
#نیمایوشیج:
رازی است که آن نگار میداند چیست
رنجی است که روزگار میداند چیست
آنی که چو غنچه در گلو خونم از اوست
من دانم و شهریار میداند چیست
#مفتون_امینی:
چون دل مفتون ترا مشکل به دست آوردهاست
کی رها میسازدت اینگونه آسان شهریار
اولین استاد شعر و آخرین سلطان عشق
هر کجا نام تو در آغاز و پایان شهریار
(#پژمان_بختیاری):
زین شهر مردپرور و زین شهر عشقزای
برخیزد آنچه مایهٔ غرور و وقار ماست
گه شهریار پرورد این شهر، گاه شمس
کز نامشان تفاخر ملک و دیار ماست
(#مهرداد_اوستا):
شعر همان عشق که با شهریار
کرد سرافرازی و نامآوری
شعر همان فتنه و آذرم و راز
کز نگه دوست کند دلبری
(#بیژن_ترقی):
به شهریار بگو شهریار میآید
دوباره بخت ترا در کنار میآید
بگو که عرصهٔ شعر و ادب بپیرایند
که از سواد دل آن شهسوار میآید
#فریدون_توللی:
ای شهریار نغمه که با چتر زرفشان
دستانسرای عشق و خداوند چامهای
از من ترا به طبع گرانمایه، صد درود
ز آنرو، که در بسیط سخنی، پیش جامهای
مهدی #اخوان_ثالث:
شهریارا تو همان دلبر و دلدار عزیزی
نازنینا، تو همان پاکترین پرتو جامی
ای برای تو بمیرم، که تو تبکردهٔ عشقی
ای بلای تو بجانم، که تو جانی و جهانی
#فریدون_مشیری:
در نیمههای قرن بشرسوزان
اشک مجسمی بود، در چشم روزگار
جانمایهٔ محبت و رقت
ای وای شهریار
#عمران_صلاحی:
شهریار حزن بودی، خانهات بیتالحزن
پادشاه قلعهٔ خاموش روح خویشتن
شهر ویرانی سراسر خانههایش سوخته
بادهای دربهدر چرخان و بر در حلقهزن
ترانه غزل دلکشم مگر نشنفتی
که رام من نشدی آخر ای غزال رمیده
خموش سایه که شعر تو را دگر نپسندم
که دوش گوش دلم شعر شهریار شنیده
#نیمایوشیج:
رازی است که آن نگار میداند چیست
رنجی است که روزگار میداند چیست
آنی که چو غنچه در گلو خونم از اوست
من دانم و شهریار میداند چیست
#مفتون_امینی:
چون دل مفتون ترا مشکل به دست آوردهاست
کی رها میسازدت اینگونه آسان شهریار
اولین استاد شعر و آخرین سلطان عشق
هر کجا نام تو در آغاز و پایان شهریار
(#پژمان_بختیاری):
زین شهر مردپرور و زین شهر عشقزای
برخیزد آنچه مایهٔ غرور و وقار ماست
گه شهریار پرورد این شهر، گاه شمس
کز نامشان تفاخر ملک و دیار ماست
(#مهرداد_اوستا):
شعر همان عشق که با شهریار
کرد سرافرازی و نامآوری
شعر همان فتنه و آذرم و راز
کز نگه دوست کند دلبری
(#بیژن_ترقی):
به شهریار بگو شهریار میآید
دوباره بخت ترا در کنار میآید
بگو که عرصهٔ شعر و ادب بپیرایند
که از سواد دل آن شهسوار میآید
#فریدون_توللی:
ای شهریار نغمه که با چتر زرفشان
دستانسرای عشق و خداوند چامهای
از من ترا به طبع گرانمایه، صد درود
ز آنرو، که در بسیط سخنی، پیش جامهای
مهدی #اخوان_ثالث:
شهریارا تو همان دلبر و دلدار عزیزی
نازنینا، تو همان پاکترین پرتو جامی
ای برای تو بمیرم، که تو تبکردهٔ عشقی
ای بلای تو بجانم، که تو جانی و جهانی
#فریدون_مشیری:
در نیمههای قرن بشرسوزان
اشک مجسمی بود، در چشم روزگار
جانمایهٔ محبت و رقت
ای وای شهریار
#عمران_صلاحی:
شهریار حزن بودی، خانهات بیتالحزن
پادشاه قلعهٔ خاموش روح خویشتن
شهر ویرانی سراسر خانههایش سوخته
بادهای دربهدر چرخان و بر در حلقهزن
پارسال
در تاریخ 1402/01/26 منتشر شده
است.
1,824
بـار بازدید شده