کارخانه وطن، اصفهان، منچستر شرق!
223 بار بازدید -
11 ماه پیش
-
اصفهان، منچستر شرق !!
اصفهان، منچستر شرق !!
عطاءالملک دهش و محمدحسین کازرونی با همکاری یکدیگر کارخانه وطن را در سال 1304 خورشیدی در اصفهان پایهگذاری کردند. این نخستین کارخانۀ ریسندگی و بافندگی پیشرفته در ایران بود. پتو و پوشاک سربازی، یونیفورم دانش آموزی، پارچههای گواردین، پالتویی، فانتزی، اسپورتی ابریشمی، فاستونی، پتوهای کرکی و دیگر محصولات نه تنها در ایران که در دیگر کشورها نیز به فروش می رفت. تصویب قانون تجارت مشارکتهای مالی در پشتیبانی از تولیدات میهنی سبب گرایش ثروتمندان اصفهان به سرمایه گذاری در صنایع تولیدی کشور شد.
در سال ۱۳۱۱ شرکتی، سهامی عام، به پشتیبانی سرمایهداران اصفهانی تشکیل شد و کارخانه نساجی «ریسباف» به راه افتاد و سپس شرکت زایندهرود کارخانه شهرضا و نختاب یک به یک راهاندازی شدند، کارخانههای ریسندگی دهش و پشمباف برپا گردیدند و آخرین کارخانهای که در دوره رضاشاه به این گردونه پیوست، صنایع پشم بود. این کارخانههای بزرگ چنان پرشتاب سربرآوردند که دست اندرکاران را شگفتزده کرده بود. مدیر روزنامه اخگر در سال ۱۳۱۵ خورشیدی می نویسد:
«تشکیل شرکتهای پیاپی و تاسیس موسسات بسیار مفید اقتصادی که علیالتوالی در شهر زیبای اصفهان به عمل میآید، راستی نه تنها کلیه اهالی کشور را دستخوش بهت و حیرت ساخته است، بلکه خود ما که زاده این شهر هستیم ... اقرار میکنیم این همه موفقیتی که در تشکیل شرکتها و تاسیس کارخانهها نصیب اصفهان شده است، ما و بلکه تمامی اهالی اصفهان و حتی گاهی خود موسسین شرکتها را دستخوش بهت و حیرت ساخته است.» (روزنامه اخگر، ش۱۱۷۹، ۱۲ مهر ۱۳۱۵)
این کارخانههای بزرگ که در جنوب زایندهرود سر بر آوردند، از اصفهان در گذر پنج سال یک شهر صنعتی ساختند. بیش از ۱۰ هزار کارگر در این کارخانهها به کار پرداختند. هزاران تن دیگر بیرون از کارخانه به کار گرفته شدند. کارگران زیادی برای کار به اصفهان روی آورده و شهر به یکباره چند برابر شد. از سود سهام، دارایی زیادی به مردم رسید. شهرداری نیز با درآمدهایی که از تولیدات کارخانهها داشت توانست شهر را رونق داده و فرآیند ساخت، نوسازی و بازسازی شهر و بهبود زندگی شهری را به انجام برساند. برای هماهنگی و بازاریابی، اداره صنایع و معادن شهر آغاز به کار کرد و نیز شرکتهایی برای تامین مواد اولیه کارخانهها یعنی پشم و پنبه برپا شدند و چنین شد که اصفهان از سوی رسانهها «منچستر شرق» نام گرفت.
نخستین آگهی این کارخانه: «پس از پنج سال سعی و کوشش، کارخانه نساجی اصفهان موفق شده است که بهترین پارچههای گواردین، پالتویی، فانتزی، اسپورتی و پتوهای کرکی اعلا را مطابق بهترین پارچههای اعلای اروپا تهیه نماید.»
کارخانه وطن اگرچه با افت و خیز، چنان گسترش یافت و بالنده شد که در میانهی سال ۱۳۴۶ سومین کارخانه تولید پشم و پتو در کشور شده بود. کارمندان و کارگران آن در خانه های سنتی زندگی خوب و دلانگیزی در اصفهان داشتند و خود نمونهی چشم اندازی خوب، چشم اندازی بسیار بسیار خوب پیش روی آینده صنعت ایران زمین بود. تصویب آگاهانهی قانون تجارت مشارکتهای مالی، نمونه هوشمندانه از سیاستگذاریهایی است که همزمان به سود مردم و سرمایهگذار بوده و به شکوفایی اقتصادی یک شهر و کشور میانجامد!
عطاءالملک دهش و محمدحسین کازرونی با همکاری یکدیگر کارخانه وطن را در سال 1304 خورشیدی در اصفهان پایهگذاری کردند. این نخستین کارخانۀ ریسندگی و بافندگی پیشرفته در ایران بود. پتو و پوشاک سربازی، یونیفورم دانش آموزی، پارچههای گواردین، پالتویی، فانتزی، اسپورتی ابریشمی، فاستونی، پتوهای کرکی و دیگر محصولات نه تنها در ایران که در دیگر کشورها نیز به فروش می رفت. تصویب قانون تجارت مشارکتهای مالی در پشتیبانی از تولیدات میهنی سبب گرایش ثروتمندان اصفهان به سرمایه گذاری در صنایع تولیدی کشور شد.
در سال ۱۳۱۱ شرکتی، سهامی عام، به پشتیبانی سرمایهداران اصفهانی تشکیل شد و کارخانه نساجی «ریسباف» به راه افتاد و سپس شرکت زایندهرود کارخانه شهرضا و نختاب یک به یک راهاندازی شدند، کارخانههای ریسندگی دهش و پشمباف برپا گردیدند و آخرین کارخانهای که در دوره رضاشاه به این گردونه پیوست، صنایع پشم بود. این کارخانههای بزرگ چنان پرشتاب سربرآوردند که دست اندرکاران را شگفتزده کرده بود. مدیر روزنامه اخگر در سال ۱۳۱۵ خورشیدی می نویسد:
«تشکیل شرکتهای پیاپی و تاسیس موسسات بسیار مفید اقتصادی که علیالتوالی در شهر زیبای اصفهان به عمل میآید، راستی نه تنها کلیه اهالی کشور را دستخوش بهت و حیرت ساخته است، بلکه خود ما که زاده این شهر هستیم ... اقرار میکنیم این همه موفقیتی که در تشکیل شرکتها و تاسیس کارخانهها نصیب اصفهان شده است، ما و بلکه تمامی اهالی اصفهان و حتی گاهی خود موسسین شرکتها را دستخوش بهت و حیرت ساخته است.» (روزنامه اخگر، ش۱۱۷۹، ۱۲ مهر ۱۳۱۵)
این کارخانههای بزرگ که در جنوب زایندهرود سر بر آوردند، از اصفهان در گذر پنج سال یک شهر صنعتی ساختند. بیش از ۱۰ هزار کارگر در این کارخانهها به کار پرداختند. هزاران تن دیگر بیرون از کارخانه به کار گرفته شدند. کارگران زیادی برای کار به اصفهان روی آورده و شهر به یکباره چند برابر شد. از سود سهام، دارایی زیادی به مردم رسید. شهرداری نیز با درآمدهایی که از تولیدات کارخانهها داشت توانست شهر را رونق داده و فرآیند ساخت، نوسازی و بازسازی شهر و بهبود زندگی شهری را به انجام برساند. برای هماهنگی و بازاریابی، اداره صنایع و معادن شهر آغاز به کار کرد و نیز شرکتهایی برای تامین مواد اولیه کارخانهها یعنی پشم و پنبه برپا شدند و چنین شد که اصفهان از سوی رسانهها «منچستر شرق» نام گرفت.
نخستین آگهی این کارخانه: «پس از پنج سال سعی و کوشش، کارخانه نساجی اصفهان موفق شده است که بهترین پارچههای گواردین، پالتویی، فانتزی، اسپورتی و پتوهای کرکی اعلا را مطابق بهترین پارچههای اعلای اروپا تهیه نماید.»
کارخانه وطن اگرچه با افت و خیز، چنان گسترش یافت و بالنده شد که در میانهی سال ۱۳۴۶ سومین کارخانه تولید پشم و پتو در کشور شده بود. کارمندان و کارگران آن در خانه های سنتی زندگی خوب و دلانگیزی در اصفهان داشتند و خود نمونهی چشم اندازی خوب، چشم اندازی بسیار بسیار خوب پیش روی آینده صنعت ایران زمین بود. تصویب آگاهانهی قانون تجارت مشارکتهای مالی، نمونه هوشمندانه از سیاستگذاریهایی است که همزمان به سود مردم و سرمایهگذار بوده و به شکوفایی اقتصادی یک شهر و کشور میانجامد!
11 ماه پیش
در تاریخ 1402/05/24 منتشر شده
است.
223
بـار بازدید شده