این سخنان چارلز بوکوفسکی رو باید از طلا گرفت ، حرفهایی که مانع شنیدن آن میشوند ...
121.5 هزار بار بازدید -
پارسال
-
ما در سخن بزرگان گلچینی
ما در سخن بزرگان گلچینی از زیباترین و شنیدنی ترین سخنان بزرگان را برای شما جمع آوری و به تصویر میکشیم
اگر این محتوا براتون جذاب بود ، لطف کنید و با عضویت در کانال و لایک کردن کارها ما رو در این مسیر حمایت کنید
همچنین نظراتتون رو هم برای ما بنویسید
سخن بزرگان
#انگیزشی
#سخن_بزرگان
#نقل_قول
#درس_زندگی
چارلز بوکوفسکی (Charles Bukowski) در سال 1920، در بحبوحهی جنگ جهانی اول، در شهر آندرناخ آلمان به دنیا آمد. او تنها فرزند خانواده و حاصل ازدواج یک سرباز آمریکایی و زنی آلمانی بود. در سهسالگی به همراه خانوادهاش به ایالات متحدهی آمریکا رفت، در لسآنجلس بزرگ شد و تا پایان عمر 77سالهی خود در آمریکا زیست.
چارلز بوکوفسکی بین سالهای 1939 تا 1941 در دانشگاه لسآنجلسسیتی تحصیل کرد و در آنجا دورههای مختلف روزنامهنگاری، ادبیات و هنر را گذراند. سپس دانشگاه را رها کرد و به نیویورک رفت تا نویسندگی را به صورت حرفهای آغاز کند، اما در این شغل موفق نبود و اثری از او به چاپ نرسید.
چارلز بوکوفسکی ناامید و افسرده شد و در سال 1946 نویسندگی را رها کرد و حدود 10 سال خود را غرق نوشیدن الکل کرد. در آن زمان، این اعتیاد برای او ثمرهای جز زخم معدهی وخیم و دور شدن از دنیای ادبیات نداشت. او بعد از ترک الکل، نوشتن را از سر گرفت و برای اینکه شرایط را برای رسیدن به هدفش فراهم کند، شغلهای مختلفی را تجربه کرد، از ظرف شستن و رانندگی کامیون گرفته تا کار به عنوان نامهرسان، متصدی پمپ بنزین و اپراتور آسانسور. بوکوفسکی برای مدتی در شهر نیویورک پوسترهای تبلیغاتی نصب میکرد، در کشتارگاه مشغول به کار بود و در اتاقهای ارزانقیمت زندگی میکرد.
چارلز بوکوفسکی در سال 1957 با شاعر و نویسندهای به نام باربارا فیری ازدواج کرد، اما ازدواج آنها دو سال بیشتر دوام نیاورد. در سال 1964، بوکوفسکی از زنی به نام فرانس اسمیت صاحب یک دختر شد. اسمیت و بوکوفسکی با هم زندگی میکردند ولی هیچگاه به طور رسمی ازدواج نکردند.
ورود چارلز بوکوفسکی به دنیای ادبیات
چارلز بوکوفسکی نخستین داستانش را زمانی که 24ساله بود منتشر کرد و سرودن شعر را در 35سالگی آغاز کرد. داستانهای او اغلب در محیطهای فاسد یا فقیرنشین شهری شکل میگیرند و خشونت بخشی از آنهاست.
همزمان با انتشار داستانهای کوتاه چارلز بوکوفسکی در مجلات، او طرفداران زیادی پیدا کرد و مورد توجه منتقدان ادبی نیز قرار گرفت، اما شرایط برای بوکوفسکی خیلی هم مطلوب نبود و به دلیل سبک متفاوتش در داستاننویسی، مورد هجوم و انتقاد فراوان منتقدان قرار داشت. با این حال، نوشتههای او خیلی زود در ادبیات آمریکا راهی برای خود یافتند و موجی از نویسندگان آمریکایی را با خود همراه کردند.
خستین کتاب شعر چارلز بوکوفسکی در سال 1959 منتشر شد و او توانست در طول عمر حرفهای خود بیش از 45 کتاب شعر و نثر را به چاپ برساند. او در آثارش تأکید فراوانی بر زندگی معمولی طبقات فرودست جامعهی آمریکایی، هنر نویسندگی، الکل و روابط انسانی داشت.
چارلز بوکوفسکی 73ساله بود که در شهر سن پدرو درگذشت، در حالی که آخرین و مطرحترین رمانش به نام «عامهپسند» چند ماه قبل از مرگش به چاپ رسیده بود.
اگر این محتوا براتون جذاب بود ، لطف کنید و با عضویت در کانال و لایک کردن کارها ما رو در این مسیر حمایت کنید
همچنین نظراتتون رو هم برای ما بنویسید
سخن بزرگان
#انگیزشی
#سخن_بزرگان
#نقل_قول
#درس_زندگی
چارلز بوکوفسکی (Charles Bukowski) در سال 1920، در بحبوحهی جنگ جهانی اول، در شهر آندرناخ آلمان به دنیا آمد. او تنها فرزند خانواده و حاصل ازدواج یک سرباز آمریکایی و زنی آلمانی بود. در سهسالگی به همراه خانوادهاش به ایالات متحدهی آمریکا رفت، در لسآنجلس بزرگ شد و تا پایان عمر 77سالهی خود در آمریکا زیست.
چارلز بوکوفسکی بین سالهای 1939 تا 1941 در دانشگاه لسآنجلسسیتی تحصیل کرد و در آنجا دورههای مختلف روزنامهنگاری، ادبیات و هنر را گذراند. سپس دانشگاه را رها کرد و به نیویورک رفت تا نویسندگی را به صورت حرفهای آغاز کند، اما در این شغل موفق نبود و اثری از او به چاپ نرسید.
چارلز بوکوفسکی ناامید و افسرده شد و در سال 1946 نویسندگی را رها کرد و حدود 10 سال خود را غرق نوشیدن الکل کرد. در آن زمان، این اعتیاد برای او ثمرهای جز زخم معدهی وخیم و دور شدن از دنیای ادبیات نداشت. او بعد از ترک الکل، نوشتن را از سر گرفت و برای اینکه شرایط را برای رسیدن به هدفش فراهم کند، شغلهای مختلفی را تجربه کرد، از ظرف شستن و رانندگی کامیون گرفته تا کار به عنوان نامهرسان، متصدی پمپ بنزین و اپراتور آسانسور. بوکوفسکی برای مدتی در شهر نیویورک پوسترهای تبلیغاتی نصب میکرد، در کشتارگاه مشغول به کار بود و در اتاقهای ارزانقیمت زندگی میکرد.
چارلز بوکوفسکی در سال 1957 با شاعر و نویسندهای به نام باربارا فیری ازدواج کرد، اما ازدواج آنها دو سال بیشتر دوام نیاورد. در سال 1964، بوکوفسکی از زنی به نام فرانس اسمیت صاحب یک دختر شد. اسمیت و بوکوفسکی با هم زندگی میکردند ولی هیچگاه به طور رسمی ازدواج نکردند.
ورود چارلز بوکوفسکی به دنیای ادبیات
چارلز بوکوفسکی نخستین داستانش را زمانی که 24ساله بود منتشر کرد و سرودن شعر را در 35سالگی آغاز کرد. داستانهای او اغلب در محیطهای فاسد یا فقیرنشین شهری شکل میگیرند و خشونت بخشی از آنهاست.
همزمان با انتشار داستانهای کوتاه چارلز بوکوفسکی در مجلات، او طرفداران زیادی پیدا کرد و مورد توجه منتقدان ادبی نیز قرار گرفت، اما شرایط برای بوکوفسکی خیلی هم مطلوب نبود و به دلیل سبک متفاوتش در داستاننویسی، مورد هجوم و انتقاد فراوان منتقدان قرار داشت. با این حال، نوشتههای او خیلی زود در ادبیات آمریکا راهی برای خود یافتند و موجی از نویسندگان آمریکایی را با خود همراه کردند.
خستین کتاب شعر چارلز بوکوفسکی در سال 1959 منتشر شد و او توانست در طول عمر حرفهای خود بیش از 45 کتاب شعر و نثر را به چاپ برساند. او در آثارش تأکید فراوانی بر زندگی معمولی طبقات فرودست جامعهی آمریکایی، هنر نویسندگی، الکل و روابط انسانی داشت.
چارلز بوکوفسکی 73ساله بود که در شهر سن پدرو درگذشت، در حالی که آخرین و مطرحترین رمانش به نام «عامهپسند» چند ماه قبل از مرگش به چاپ رسیده بود.
پارسال
در تاریخ 1402/06/05 منتشر شده
است.
121,508
بـار بازدید شده