Divar - Dariush Eghbali
38.9 هزار بار بازدید -
13 سال پیش
-
دیوارشعری از شادروان حسین منزویاز
دیوار
شعری از شادروان حسین منزوی
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم
آوار پریشانی است رو سوی چه بگریزیم
هنگامه حیرانی است خود را به که بسپاریم
تشویش هزار آیا وسواس هزار اما
یک عمر نمیدیدم در خویش چهها داریم
دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمیبریم ابریــم و نمیباریم
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم
ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب
گفتند که بیدارید گفتیم که بیداریم
دوران شکوه باغ از خاطرمان رفتهاست
امروز که صف در صف خشکیده و بیباریم
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم
تشویش هزار آیا وسواس هزار اما
یک عمر نمیدیدم در خویش چهها داریم
دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمیبریم ابریــم و نمیباریم
ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب
گفتند که بیدارید گفتیم که بیداریم
من راه تو را بسته تو راه مرا بسته
امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم
آوار پریشانی است رو سوی چه بگریزیم
هنگامه حیرانی است خود را به که بسپاریم
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم
آوار پریشانی است رو سوی چه بگریزیم
شعری از شادروان حسین منزوی
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم
آوار پریشانی است رو سوی چه بگریزیم
هنگامه حیرانی است خود را به که بسپاریم
تشویش هزار آیا وسواس هزار اما
یک عمر نمیدیدم در خویش چهها داریم
دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمیبریم ابریــم و نمیباریم
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم
ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب
گفتند که بیدارید گفتیم که بیداریم
دوران شکوه باغ از خاطرمان رفتهاست
امروز که صف در صف خشکیده و بیباریم
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم
تشویش هزار آیا وسواس هزار اما
یک عمر نمیدیدم در خویش چهها داریم
دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمیبریم ابریــم و نمیباریم
ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب
گفتند که بیدارید گفتیم که بیداریم
من راه تو را بسته تو راه مرا بسته
امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم
آوار پریشانی است رو سوی چه بگریزیم
هنگامه حیرانی است خود را به که بسپاریم
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم
آوار پریشانی است رو سوی چه بگریزیم
13 سال پیش
در تاریخ 1390/10/28 منتشر شده
است.
38,907
بـار بازدید شده