#حافظ خوانی-آستان جانان ۱۵-ما ز یاران چشم یاری داشتیم #hafez
239 بار بازدید -
4 ساعت پیش
-
حافظ خوانی - غزل ۳۶۹
حافظ خوانی - غزل ۳۶۹ حافظ
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه میپنداشتیم
شکواییه یا شکایتنامهای است عاشقانه به سبک و سیاق سبک شعر عراقی که معشوق در اوج بینیازی و استغناست و عاشق در اوج نیاز
وقتی عاشق برای بازارگرمی با معشوق خود ناز میکند میبیند که:
در نمیگیرد نیاز و نازِ ما با حُسنِ دوست
و
ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنیست
چرا که معشوق نامتناهی و بینیاز در شعر عرفانی سبک عراقی در جایگاهی است که از سر لطف گاهی گوشه چشمی اگر به عاشق بیندازد غنیمتی است که از نقد جان عاشق ارزشمندتر است.
یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود، از گدایی عار داشت
این غزل درواقع داستان عاشق ناپختهای است که در برابر معشوق اظهار وجود میکند و در نهایت معشوق راه عشق و عاشقی را به او میآموزد که:
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست ...
#حافظ
#hafez #poetry #poem
4 ساعت پیش
در تاریخ 1403/07/08 منتشر شده
است.
239
بـار بازدید شده