Iran, فرج سرکوهی « سعيد امامی ـ وزارت اطلاعات ايران » ؛
238.2 هزار بار بازدید -
11 سال پیش
-
بی شک کشتن مخالفان در
بی شک کشتن مخالفان در حکومت اسلامی از روز نخست با بر تخت نشستن خمینی آغاز شد و تا به امروز ادامه داشته و هیچگاه رهبران حکومت ایران هم دست از کار مقدس و "الهی" خود برنخواهد کشید زیرا " قدرت مطلق " بناچار " ترس مطلق " را در دل رهبران خود می زاید که آنان را از سايۀ خود هراسان میکند و بناچار تنها درمان " ترس جوشان " خویش را در کشتار هر جنبده ای می یابد زیرا تنها در دیدن " شکنجه و کشتار " مخالفین است که میتواند آرامشی کوتاه برای وحشت مفرط خود بخرند. حرفهای توهم‌گونۀ جنون آمیز از بازجوی فرج سرکوهی در زندان با نام " سعید امامی" یا " سعید اسلامی" میتواند قدری دستگاه پریشان عصبی حکومت اسلامی را تا میزان زیادی برای ما بگشاید. رگه های هراس شدید " فوبیا " و افکار مالیخولیایی در کشتار دگراندیشان و هنرمندان و رهبران خرد و کلان جامعه تنها برای ماندن بر رکاب قدرت و "حفظ نظام" اهریمنی است ولو با زیر پا گذاشتن تمام ارزشهایی که در دوران " ضعف " خود، بر روی منبرهای مسجدها میل داشتند که امامان خودشان را به "اخلاق و پاکی و رحمت و کرامت" بچسبانند. ـ شوربختانه رهبران ولایت فقیه از امامان خودشان تنها یک "عصاره" بیاد دارند و آن "قتل و غارت و شکنجه و تجاوز به ایرانیان" است. رهبران حکومت همواره در سی و اندی سال که در اجرای نسل کشی ایرانیان برای ترس مردم از "سر بریده" پافشاری کرده و میکنند در حالیکه اگر " النصر بالرعب" کارگر بود خب چرا دستگاه اهریمنی خلیفه اسلامی سرانجام با يورش «مغول» درهم پیچیده شد و به فنا رفت !. ـ البته که اینان هیچگاه در دانش بیکران الهی خود شک ندارند و هرگز در راستای اصلاح و ترمیم خود هم برنمیایند ولی همین سرسختی و "استکبار" و خودبزرگ بینی و خودمحوری در هر جنبش و خروشی در خود چرک تولید میکند و با گذشت زمان چرک و گندابه گسترش یافته و سرانجام از درون خواهد گندید زیرا (گدایان و گرسنگان دیروز که فریاد مظلومیت سر میددند چنان امروز در تجاوز چپاول و شکنجه و کشتار، حریص و فربه شده اند که به دمل چرکینی میماند که هر دم به سر باز کردن خود نزدیک میشود) و این نظم و سیر طبیعی است که با انباشت "زور و زَر و زِر" رخ خواهد داد. در آغاز هر گردش و غرشی، با تراکم انرژی و نیروهای انقلابی، غولی مانند توفان سونامی، خیز برمیدارد و شکل هولناک و هراس انگیز میگیرد و هر دم بزرگتر و بیرحمتر از گذشته همه چیز را بر سر راه خود، خُرد و خمیر میکند اما سرانجام از درون پوک میشود و با برخورد بر صخرۀ سخت و استوار ساحل با همۀ "بزرگی و غرور و تعصب و بیرحمی" متلاشی و درهم خواهد شکست. سرودۀ " ایوان مدائن " خاقانی را یاد آوریم که گفت:؛
ما بارگه دادیم، این رفت ستم بر ما ـ ـ ـ بر قصر ستمکاران تا خود چه رسد خذلان
ما بارگه دادیم، این رفت ستم بر ما ـ ـ ـ بر قصر ستمکاران تا خود چه رسد خذلان
11 سال پیش
در تاریخ 1392/09/10 منتشر شده
است.
238,253
بـار بازدید شده