داستانهای هزار و یک شب،شب یکصدم| ادامه حکایت ملک نعمان و فرزندانش،شرکان، نزهت الزمان و ضوالمکان

درود و مهر ، در شب یکصدم ادامه حکایت ملک نعمان وفرزندانش،شرکان ضوالمکان و نزهت الزمان را می شنویم، شرکان بعد از آزاد کردن خویش و برادر و یارانش از چنگ کفار نقشه ای کشید ،آنها بر فراز کوه رفتند و تکبیر گفتند سپاه دشمن چون مست از باده و می بودند بخاطر اسیری سپاه اسلام وقتی این ندای تکبیر را شنیدند گمان کردند لشکریان اسلام دوباره به آنها حمله کرده اند و در نیمه شب  ... برای شنیدن این داستان پرماجرا تا انتها با ما باشید☺️🌹

❤️ لطفاً برای حمایت از ما لایک و سابسکرایب کنید و ویدیو های جذاب و شنیدنی ما را با دوستانتان به اشتراک بگذارید . ❤️

لینک سابسکرایب:
@seday_shab

معرفی کتاب هزار و یک شب ✍🏽 🌹
معرفی کتاب هزار و یک شب|تاریخچه کتاب ...

مقدمه و ازدواج شهرزاد و شاه زمان
مقدمه ای بر آغاز هزار و یک شب|ازدواج ...

#هزار_و_یک_شب
#شاهنامه
#مثنوی_معنوی
#داستان_عاشقانه
#داستان


داستان فارسی
عاشقانه های کهن
رد پای شب
شاهنامه
#عاشقانه
داستانهای کهن فارسی
#thousand_one_night
#story
#love_stories
#Iranian_romance
#persian_story