داستان علیرضا
14.3 هزار بار بازدید -
8 سال پیش
-
هو الشافیعزیزان،یکی از کالاهای اساسی
هو الشافی
عزیزان،یکی از کالاهای اساسی نظام کاپیتالیسم که متاسفانه در مملکت ما هم به وفور یافت میشه دخانیات و مشتقات اون و خلاصه سایر افیون های سنتی و صنعتیه که امروزه آثار جبران ناپذیرش گریبانگیر جوونها و خانواده های زیادی شده و ما باید این دید غلطی رو که مثل گذشته ی
من در مورد معتادین داشتیم رو تغییر بدیم و با عینک خودمون قضاوتشون نکنیم،(نه معتادین رو و نه خونواده هاشون رو )همانطور که گفتم این از حربه ی های نامرئی کاپیتالیسم هستش(غیر ملموس و غیر قابل مشاهده) که خدایی ناکرده ممکنه تا چشم باز کنیم خودمون یا یکی از عزیزانمون قربانی اون بشه و قطعا اگه به دور ور خودتون یه نگاهی
بیندازین کسانی رو خواهید یافت که در این مصیبت گیر افتادن.بیایم به اونها به چشم مجرم نگاه نکنیم و به عنوان یک بیمار سعی در یاری رساندن اونها بکنیم که خودش صالحات و باقیاتی هم خواهد شد برای ما.روزهای دوازدهم و شانزدم ماه مبارک رمضان امسال (1395)در ماه عسل
دو روایت جالب به طور نامتوالی از این بحران اجتماعی ما پخش شد( اول داستان علیرضا و دوم داستان پرستو صالحی (بازیگر ) که بر مبنای همین داستان اول شکل گرفت) که برای من بسیار ارزشمند واقع شد و تلنگری بود برایم.نمیخوام بگم که در نزدیکان من یا شما
معتادهایی هستند و لی قطعا در یکی دو نسبت دورتر یا شاید نزدیکتر ما در بین دوستان و اقوام و آشنایان دور و نزدیک ما قطعا چنین بحرانی خواهد بود و اگر چنین موردی بود سعی کنیم تا دیر نشده مثل علیرضا موفق یه نجاتش بشیم و به داستان پرستو صالحی که فقط حسرتش
بمونه و کار از کار بگذره مواجه نشیم.از خانم پرستو صالحی هم کمال تشکر رو دارم که با شهامتشون این فاش سازی رو کردن و داستان خودشون رو مایه ی عبرتی برای سایرین قرار دادن و باز هم ازشون ممنونم
توجه شما رو به دیدن این دو ماجرا جلب میکنم و اگه مورد وثوق شما واقع شد اون رو به کسانی که میدونین براشون چاره گشایی خواهد بود توصیه کنین
موید باشید
عزیزان،یکی از کالاهای اساسی نظام کاپیتالیسم که متاسفانه در مملکت ما هم به وفور یافت میشه دخانیات و مشتقات اون و خلاصه سایر افیون های سنتی و صنعتیه که امروزه آثار جبران ناپذیرش گریبانگیر جوونها و خانواده های زیادی شده و ما باید این دید غلطی رو که مثل گذشته ی
من در مورد معتادین داشتیم رو تغییر بدیم و با عینک خودمون قضاوتشون نکنیم،(نه معتادین رو و نه خونواده هاشون رو )همانطور که گفتم این از حربه ی های نامرئی کاپیتالیسم هستش(غیر ملموس و غیر قابل مشاهده) که خدایی ناکرده ممکنه تا چشم باز کنیم خودمون یا یکی از عزیزانمون قربانی اون بشه و قطعا اگه به دور ور خودتون یه نگاهی
بیندازین کسانی رو خواهید یافت که در این مصیبت گیر افتادن.بیایم به اونها به چشم مجرم نگاه نکنیم و به عنوان یک بیمار سعی در یاری رساندن اونها بکنیم که خودش صالحات و باقیاتی هم خواهد شد برای ما.روزهای دوازدهم و شانزدم ماه مبارک رمضان امسال (1395)در ماه عسل
دو روایت جالب به طور نامتوالی از این بحران اجتماعی ما پخش شد( اول داستان علیرضا و دوم داستان پرستو صالحی (بازیگر ) که بر مبنای همین داستان اول شکل گرفت) که برای من بسیار ارزشمند واقع شد و تلنگری بود برایم.نمیخوام بگم که در نزدیکان من یا شما
معتادهایی هستند و لی قطعا در یکی دو نسبت دورتر یا شاید نزدیکتر ما در بین دوستان و اقوام و آشنایان دور و نزدیک ما قطعا چنین بحرانی خواهد بود و اگر چنین موردی بود سعی کنیم تا دیر نشده مثل علیرضا موفق یه نجاتش بشیم و به داستان پرستو صالحی که فقط حسرتش
بمونه و کار از کار بگذره مواجه نشیم.از خانم پرستو صالحی هم کمال تشکر رو دارم که با شهامتشون این فاش سازی رو کردن و داستان خودشون رو مایه ی عبرتی برای سایرین قرار دادن و باز هم ازشون ممنونم
توجه شما رو به دیدن این دو ماجرا جلب میکنم و اگه مورد وثوق شما واقع شد اون رو به کسانی که میدونین براشون چاره گشایی خواهد بود توصیه کنین
موید باشید
8 سال پیش
در تاریخ 1395/04/08 منتشر شده
است.
14,379
بـار بازدید شده