حکایت طنز و اموزنده : حکایت سلمان کر شعبان کر

حکایت های پند آموز
حکایت های پند آموز
112 بار بازدید - 5 ماه پیش - حکایت پند آموز سلمان کر
حکایت پند آموز سلمان کر ، شعبان کر...در روزگاران قدیم پیرمرد بقالی بود به نام سلمان که گوشش مقداری سنگین بود و مردم او را «سلمان کر» می خواندند ‌. وقتی یکی از اهالی می‌خواست از مغازه بقالی اش چیزی بخرد می بایست به صدای بلند حرف بزند تا سلمان صدایش را بشنود . از آنجا که خودش هم می‌دانست که گوشش سنگین است و مشکل دارد هر وقت حرفی را نمی‌شنید داد می زد که : ...سلام به شما همراه عزیز 😊امیدوارم ازتماشا این حکایت لذت برده باشید ،برای حمایت از ما کانال حکایت های پند اموز رو سابسکرایب کنید🌼🍃👈@hkaithaipndamvz  کانال حکایت های پند اموز پنجره ای به سمت حکایت ها و داستان های قدیمی باز کرده است که امیدوارم از شنیدن آنها لذت ببرید . شما میتوانید در کانال حکایت های پند اموز موضوعات زیر رو دنبال کنید: حکایت های پند آموز #داستان #حکایت #داستان_شب #حکایت_فارسی #مثنوی_مولانا
#حکایت_فارسی
داستان
حکایت
داستان شب
داستان صوتی
قصه شب
ضرب المثل های فارسی
حکایت های بهلول
حکایت های اموزنده
ملانصرالدین
داستان فارسی
مثنوی معنوی
قصه های شیخ عطار
قصه های مرزبان نامه
روباه حاجی میشود : حکایت حج رفتن روباه
داستان کلاهبرداری روباه : حکایت حج رف...

داستان مثنوی معنوی : حکایت مرد فقیری که روزی حلال و بدون رنج میخواست
داستان مثنوی معنوی : حکایت مرد فقیری ...

چهار پند خر : داستان اموزنده از مثنوی معنوی
حکایت چهار پند خر : داستان اموزنده از...

حکایت طنزملا : داستان ملانصرالدین و ترس مردان
ملانصرالدین وترس مردان : داستانی که ش...

داستان ضرب المثل های معروف : نه خانی اومده نه خانی رفته
داستان ضرب المثل های معروف : نه خانی ...

سخن اموزنده لقمان حکیم : نصیحت لقمان به پسرش که گفت کار امروز را به فردا مینداز
ضرب المثل : پند زیبا و آموزنده لقمان ...

دوست عزیزم👈🔔زنگوله رو هم فعال کنید تا از حکایت های پنداموز جدید با خبر بشید 🔥🔥🔥

🌼🍃🌼🍃🌼
ارتباط با ما  :
[email protected]
5 ماه پیش در تاریخ 1403/01/04 منتشر شده است.
112 بـار بازدید شده
... بیشتر