چنگیزخان مغول "قسمت 03" تغییرات سیاسی مهم
1.2 هزار بار بازدید -
8 ماه پیش
-
قسمت اولچنگیزخان
قسمت اول
چنگیزخان مغول "قسمت اول" کودکی تا نوج...
قسمت دوم
چنگیزخان مغول - قسمت 02 - شروع یک جنگ...
چنگیزخان (بین سالهای ۱۱۵۵ تا ۱۱۶۲–۱۲۲۷)، با نام اصلی تموچین، مؤسس و اولین خاقان امپراتوری مغول بود که بعدها به بزرگترین امپراتوریهای به هم پیوسته جهان در تاریخ تبدیل شد. او که بخش اعظم عمر خود را به اتحاد قبایل مغول گذراند، فتوحات مغول را توسعه داد و توانست بخشهای زیادی از چین و آسیای مرکزی را فتح کند.
چنگیزخان با نام «تموچین» و بین سالهای ۱۱۵۵ تا ۱۱۶۷ میلادی متولد شد. او بزرگترین فرزند یسوکای بهادر، رئیس مغول طایفه بورجیگین؛ و هوئلون، زنی از اولخونودها، بود. یسوکای زمانی که تموچین هشت ساله بود درگذشت و خانوادهٔ او توسط قبیله خود در دشتهای مغولستان منزوی و به حال خود رها شدند. تموچین به تدریج پیروان کوچکی گرد خود جمع کرد. دوستان او جاموقا و طغرل، دو تن دیگر از سران مغول، در ظهور چنگیز خان او را یاری کردند. به دلیل ماهیت نامنظم منابع، این دوره از زندگی تموچین شناخته شده نیست. او ممکن است مدتی را به عنوان خدمتگزار دودمان جین (۱۲۳۴–۱۱۱۵) گذرانده باشد. اتحاد با جاموقا و طغرل در اوایل قرن سیزدهم بهطور کامل شکست خورد، اما تموچین توانست هر دو را شکست دهد و ادعای حاکمیت انحصاری قبایل مغول را داشته باشد. او در سال ۱۲۰۶ در قورولتای رسماً عنوان چنگیز خان را پذیرفت.
با متحد شدن کامل قبایل دشتهای مغولستان، چنگیزخان به سراغ فتح مناطق دیگر رفت. او در سال ۱۲۱۱ شیای باختری را دستنشانده خود کرد و سپس در ۱۲۱۴ به سلسلهٔ جین در شمال چین حمله و امپراتور زونگ جین را مجبور به ترک نیمه شمالی پادشاهی خود کرد. الحاق خانات قراختاییان در سال ۱۲۱۸، به چنگیز اجازه داد تا سال بعد حمله مغول به امپراتوری خوارزمشاهیان را رهبری کند. مغولان مهاجم، دولت خوارزمشاهیان را سرنگون و ماوراءالنهر و خراسان را ویران کردند و لشکریان او تا گرجستان و روس کییف پیش رفتند. چنگیزخان در سال ۱۲۲۷ هنگام محاصره شورشیان غربی شیا درگذشت. پسر سوم و وارث او اوگتای خان دو سال بعد به خاقانی رسید.
لشکرکشیهای مغول که توسط چنگیز خان آغاز شد، شاهد ویرانی و میلیونها کشته در مناطقی بود که آنها فتح کردند. ارتش مغول که او ساخته بود به دلیل راهبردهای نظامی اش شهرت داشت و امپراتوری چنگیز بر شایستهسالاری استوار بود. چنگیز خان همچنین یاسا را مدون، تحمل مذهبی را ترویج و تجارت در سراسر اوراسیا را از طریق «صلح مغولی» تشویق کرد. او در عصر حاضر به عنوان نماد هویت ملی و شخصیت مرکزی فرهنگ مغولی مورد احترام و تکریم است.
زمینه تاریخی
مغولها
آسیای مرکزی تا قبل از قرن ۱۳ میلادی محل زندگی اقوام چادرنشین فراوانی بود که از جمله آنها سکاها، هونها، آوارها، ترکان و غیره بودند اما تا این عهد، کمتر کسی مغولها را یک قدرت جدی به حساب میآورد. آنها قبیلهای ناشناخته در دشتهای دورافتاده منطقه بودند و پیشبینی اینکه روزی فاتح وسیعترین امپراتوری پیوسته تاریخ خواهند شد، کار سادهای نبود.مطابق افسانههای مغولی، از آمیزش یک گرگ خاکستری-آبی با یک گوزن زرد، اولین انسان ذکور زاده شد که باتاچیخان نام داشت. یازده نسل بعد، دوبون و همسرش الانِ زیبا صاحب دو پسر شدند. دوبون درگذشت و بعد از مرگ او، الان سه پسر دیگر زایید؛ پسرانی که پدرشان موجودی مرموز «به زردی خورشید» بود. پنج پسر دوبون – که ۳ تا از آنها از نسل پدری خداگون بودند – به بزرگسالی که رسیدند، هر کدام قبیله خود را ساختند و این پنج قبیله در کنار هم، قبیله بزرگتر مغول را تشکیل میدادند. جوانترین پسر، بودونچار، قبیله بورجیگین را تأسیس کرد که چنگیزخان به همین قبیله تعلق داشت. نتیجه بودونچار که کایدو نام داشت برای بار اول قبایل مغول را تحت یک پرچم متحد کرد. کایدو بین سالهای ۱۰۵۰ و ۱۱۰۰ م زندگی کرد و از این زمان است که روایات، چهرهای تاریخی به خود میگیرند. بعد از کایدو، پسر بزرگش بایشینگور دوقسین رهبری قبیله بورجیگین را به دست گرفت و پسر دیگر، چاراقای لینگقو، قبیله تایچویید را تأسیس کرد. رقابت بین این دو قبیله یکپارچهکردن قبایل مغول را غیرممکن میکرد.
ساختار قدرت در مغولستان
علیرغم اینکه منابع چینی به سختی بین اقوام «بربر» شمال مرزهای خود تمایزی قائل شدهاند، ساختار قدرت در مغولستان بسیار پیچیده بود. در این زمان، قدرت اصلی مغولستان در دست قبیله نایمان که یک قبیله ترک بود، قرار داشت. آنها تا اوایل قرن ۱۳ میلادی انسجام سیاسی خود را حفظ کردند. پس از آنها، متحدشان قبیله کرائیت قویترین بود. هر دو این قبایل مسیحی نسطوری بودند. تاتارها که خود به ۶ قبیله تقسیم میشدند، نیز حاضر بودند. آنها با سلسله کین در چین روابط دوستانهای داشتند و دشمن خونی کریتها به حساب میآمدند؛ مطابق روایتی، تاتارها در اوایل قرن ۱۲ میلادی یک ارتش ۴۰٬۰۰۰ نفره کریتی را به سختی شکست دادند. تاتارها همیشه خطری جدی برای مغولها به حساب میآمدند، زیرا در جنوب قلمروی آنان زندگی میکردند. قبیله ترک یا مغولِ مرکیت که به ۳ دسته مجزا تقسیم میشد، از جمله دیگر قبایل مغولستان در آن عهد بود.
#چنگیزخان
#تاریخ
چنگیزخان مغول "قسمت اول" کودکی تا نوج...
قسمت دوم
چنگیزخان مغول - قسمت 02 - شروع یک جنگ...
چنگیزخان (بین سالهای ۱۱۵۵ تا ۱۱۶۲–۱۲۲۷)، با نام اصلی تموچین، مؤسس و اولین خاقان امپراتوری مغول بود که بعدها به بزرگترین امپراتوریهای به هم پیوسته جهان در تاریخ تبدیل شد. او که بخش اعظم عمر خود را به اتحاد قبایل مغول گذراند، فتوحات مغول را توسعه داد و توانست بخشهای زیادی از چین و آسیای مرکزی را فتح کند.
چنگیزخان با نام «تموچین» و بین سالهای ۱۱۵۵ تا ۱۱۶۷ میلادی متولد شد. او بزرگترین فرزند یسوکای بهادر، رئیس مغول طایفه بورجیگین؛ و هوئلون، زنی از اولخونودها، بود. یسوکای زمانی که تموچین هشت ساله بود درگذشت و خانوادهٔ او توسط قبیله خود در دشتهای مغولستان منزوی و به حال خود رها شدند. تموچین به تدریج پیروان کوچکی گرد خود جمع کرد. دوستان او جاموقا و طغرل، دو تن دیگر از سران مغول، در ظهور چنگیز خان او را یاری کردند. به دلیل ماهیت نامنظم منابع، این دوره از زندگی تموچین شناخته شده نیست. او ممکن است مدتی را به عنوان خدمتگزار دودمان جین (۱۲۳۴–۱۱۱۵) گذرانده باشد. اتحاد با جاموقا و طغرل در اوایل قرن سیزدهم بهطور کامل شکست خورد، اما تموچین توانست هر دو را شکست دهد و ادعای حاکمیت انحصاری قبایل مغول را داشته باشد. او در سال ۱۲۰۶ در قورولتای رسماً عنوان چنگیز خان را پذیرفت.
با متحد شدن کامل قبایل دشتهای مغولستان، چنگیزخان به سراغ فتح مناطق دیگر رفت. او در سال ۱۲۱۱ شیای باختری را دستنشانده خود کرد و سپس در ۱۲۱۴ به سلسلهٔ جین در شمال چین حمله و امپراتور زونگ جین را مجبور به ترک نیمه شمالی پادشاهی خود کرد. الحاق خانات قراختاییان در سال ۱۲۱۸، به چنگیز اجازه داد تا سال بعد حمله مغول به امپراتوری خوارزمشاهیان را رهبری کند. مغولان مهاجم، دولت خوارزمشاهیان را سرنگون و ماوراءالنهر و خراسان را ویران کردند و لشکریان او تا گرجستان و روس کییف پیش رفتند. چنگیزخان در سال ۱۲۲۷ هنگام محاصره شورشیان غربی شیا درگذشت. پسر سوم و وارث او اوگتای خان دو سال بعد به خاقانی رسید.
لشکرکشیهای مغول که توسط چنگیز خان آغاز شد، شاهد ویرانی و میلیونها کشته در مناطقی بود که آنها فتح کردند. ارتش مغول که او ساخته بود به دلیل راهبردهای نظامی اش شهرت داشت و امپراتوری چنگیز بر شایستهسالاری استوار بود. چنگیز خان همچنین یاسا را مدون، تحمل مذهبی را ترویج و تجارت در سراسر اوراسیا را از طریق «صلح مغولی» تشویق کرد. او در عصر حاضر به عنوان نماد هویت ملی و شخصیت مرکزی فرهنگ مغولی مورد احترام و تکریم است.
زمینه تاریخی
مغولها
آسیای مرکزی تا قبل از قرن ۱۳ میلادی محل زندگی اقوام چادرنشین فراوانی بود که از جمله آنها سکاها، هونها، آوارها، ترکان و غیره بودند اما تا این عهد، کمتر کسی مغولها را یک قدرت جدی به حساب میآورد. آنها قبیلهای ناشناخته در دشتهای دورافتاده منطقه بودند و پیشبینی اینکه روزی فاتح وسیعترین امپراتوری پیوسته تاریخ خواهند شد، کار سادهای نبود.مطابق افسانههای مغولی، از آمیزش یک گرگ خاکستری-آبی با یک گوزن زرد، اولین انسان ذکور زاده شد که باتاچیخان نام داشت. یازده نسل بعد، دوبون و همسرش الانِ زیبا صاحب دو پسر شدند. دوبون درگذشت و بعد از مرگ او، الان سه پسر دیگر زایید؛ پسرانی که پدرشان موجودی مرموز «به زردی خورشید» بود. پنج پسر دوبون – که ۳ تا از آنها از نسل پدری خداگون بودند – به بزرگسالی که رسیدند، هر کدام قبیله خود را ساختند و این پنج قبیله در کنار هم، قبیله بزرگتر مغول را تشکیل میدادند. جوانترین پسر، بودونچار، قبیله بورجیگین را تأسیس کرد که چنگیزخان به همین قبیله تعلق داشت. نتیجه بودونچار که کایدو نام داشت برای بار اول قبایل مغول را تحت یک پرچم متحد کرد. کایدو بین سالهای ۱۰۵۰ و ۱۱۰۰ م زندگی کرد و از این زمان است که روایات، چهرهای تاریخی به خود میگیرند. بعد از کایدو، پسر بزرگش بایشینگور دوقسین رهبری قبیله بورجیگین را به دست گرفت و پسر دیگر، چاراقای لینگقو، قبیله تایچویید را تأسیس کرد. رقابت بین این دو قبیله یکپارچهکردن قبایل مغول را غیرممکن میکرد.
ساختار قدرت در مغولستان
علیرغم اینکه منابع چینی به سختی بین اقوام «بربر» شمال مرزهای خود تمایزی قائل شدهاند، ساختار قدرت در مغولستان بسیار پیچیده بود. در این زمان، قدرت اصلی مغولستان در دست قبیله نایمان که یک قبیله ترک بود، قرار داشت. آنها تا اوایل قرن ۱۳ میلادی انسجام سیاسی خود را حفظ کردند. پس از آنها، متحدشان قبیله کرائیت قویترین بود. هر دو این قبایل مسیحی نسطوری بودند. تاتارها که خود به ۶ قبیله تقسیم میشدند، نیز حاضر بودند. آنها با سلسله کین در چین روابط دوستانهای داشتند و دشمن خونی کریتها به حساب میآمدند؛ مطابق روایتی، تاتارها در اوایل قرن ۱۲ میلادی یک ارتش ۴۰٬۰۰۰ نفره کریتی را به سختی شکست دادند. تاتارها همیشه خطری جدی برای مغولها به حساب میآمدند، زیرا در جنوب قلمروی آنان زندگی میکردند. قبیله ترک یا مغولِ مرکیت که به ۳ دسته مجزا تقسیم میشد، از جمله دیگر قبایل مغولستان در آن عهد بود.
#چنگیزخان
#تاریخ
8 ماه پیش
در تاریخ 1402/07/25 منتشر شده
است.
1,283
بـار بازدید شده