دوست شوهرم جررم داد شوهرم تو شرط بندی منوباخت قرار شد یه شب در اختیار دوستش باشم تا صبح ده دست منو..

کافه داستان واقعی
کافه داستان واقعی
13.4 هزار بار بازدید - 4 ماه پیش - دوست شوهرم جررم داد شوهرم
دوست شوهرم جررم داد شوهرم تو شرط بندی منوباخت قرار شد یه شب در اختیار دوستش باشم تا صبح ده دست منو.. زندگی آرومی داشتیم ولی شوهرم با یه سری آدمایی دوست شد که زندگیمون که بعد از اون زندگیمون زیر و رو شد .شوهرم یه شب که مس*ت بود تو قمار منو باخت مجبور شدم برای نجات جون خودم و خونوادم خودم و در اختیار دوستش قرار بدم . با اون هیکل ضمختش تا صبح از پشت ده دست منو .. #داستان_زندگی #ازدواج #داستان_ایرانی #پادکست_داستان_فارسی #عشق این ویدیو رو از اینجا ببینید   • دوست شوهرم جررم داد شوهرم تو شرط بندی...   زن رییسم به شدت دا*غ بود هر شب من میبرد خونش و ..   • زن رییسم به شدت دا*غ بود هر شب میرفتم...   صابکار 70 سالم در ازای رابطه حقوق بیشتری بهم میداد    • صاحب کار 70 سالم به ازای را*بطه حقوق ...   پادکست داستان صوتی کتاب صوتی شهر داستان پادکست داستان فارسی عشق زن زندگی آزادی بکارت رمان صوتی عاشقانه رمان رمان صوتی لطفا اگه لایق میدونید کانال خودتون رو سابسکرایب کنید این حمایت شما برام خیلی ارزشمنده . ممنون
4 ماه پیش در تاریخ 1403/03/12 منتشر شده است.
13,403 بـار بازدید شده
... بیشتر