ميدان چهل و هشتم قسمت اول: خطرت

💚«سیر نمی‌شوم ز تو ای مه جان فدای من
دور مکن جفا مکن، نیست جفا سزای من

با ستم و جفا خوشم، گر چه درونِ آتشم
چونکه تو سایه افکنی، بر سرم ای همای من»
🍃حضرت مولانا‌جلال‌الدین‌محمد‌بلخی

☘سلام و عرض ادب سروران گرانقدرم.

🩵به شبی دیگر با شرح کتاب ارزنده‌ی صد میدان جناب‌خواجه‌عبداللّه‌انصاری بسیار خوش آمدید.

🩵به روح عظیم جناب خواجه‌عبداللّه‌انصاری پیر‌هرات درود و سلام می‌فرستیم واز پروردگار یکتا طلب می‌کنیم حقایق پنهان در این کتاب ارزنده را بر قلب و زبان تک‌تک ما جاری فرماید.

🙏خدایا تو را سپاس می‌گوییم که پس از هزار سال بر سفره‌ی گسترده‌ی عرفان پارسی بنشستیم.

🟢کتاب صد میدان، میدان چهل‌و‌هشتم

🔺یادآوری می‌کنم که کسانی این فایل‌ها را گوش دهند که میدان‌های پیشین را به صورت عمیق
کار و تمرین کرده باشند و به درک و فهم آن رسیده باشند.

☘میدان چهل‌و‌هفتم، میدان مداومت بود که برای یک کار خوب باید استوار بایستیم و خود‌به‌خود نمی‌توان یک کار خوب را روی غلتک بیاندازیم بلکه همیشه کارهای خوب نیاز به هُل‌ دادن و عجله کردن دارند.
👈بدین معنا که جهان همیشه برای کارهای خوبِ انسان یک سَدِ کوچک می‌گذارد تا برای کارهای خوب تلاش کنید تا به غلتک بیفتد و ادامه پیدا کند و این تلاش شما کاملاً ارزنده است.

📚میدان چهل‌و‌هشتم، میدان خَطرَت است.

☘"خطرت" از همان خاطر می‌آید.
👈هر اندیشه‌ای که بر دل سالک جاری می‌شود را خطرت می‌گویند.

☘به زبان امروزی خاطره می‌شود.

❓خاطره چیست؟
👈مجموعه‌ای از اطلاعات، تجربیات، داستان‌ها و تعریف‌های ذهنی که از نیاکان و نسلهای پیشین به ما رسیده است، اینها مجموعه‌ی خاطرات ذهنی ما را ساخته‌اند.
👈به یک سری آگاه هستیم و به یک سری آگاه نیستیم!

☘اینها مرتب در حال تکرار هستند؛ یعنی پیش‌نویس‌های ذهنی ما مرتبط در حال تکرار هستند که قوانین زندگی ما‌ می‌شوند.
👈یعنی ناخواسته اگر ما یکسری نقطه‌ضعف در خاطر داشته باشیم، این خاطره مرتب تکرار می‌شود و این نقطه‌ی ضعف دوباره برای ما ضعفی را ایجاد می‌کند.

☘پس ما ناخواسته، آزاد نیستیم و اختیار تام نداریم!
👈ما در محدوده‌ی خاطره‌ها گرفتار هستیم.

🔺این خاطرات برای سالک بسیار خطرناک هستند، چون همین‌طور تمرکز خود را از دست می‌دهد، یاد موضوعات بیهوده می‌افتد که عموماً نفسانی‌ هستند و از مسیر حقانیت خود خارج می‌شود و از همه مهمتر اینکه وقت خود را از دست می‌دهد.
👈قسمت زیادی از اوقات روزانه‌ی انسان‌ها، صرف بیهودگی‌های فکری می‌شود.

☘اگر من می‌خواستم این میدان را نامگذاری کنم، می‌گفتم «از خواطر تا حلول».

☘یعنی از آنجایی که خواطر و خاطره‌ها به ذهن انسان می‌آیند تا آنجایی‌ که خداوند بین قلب و مرء انسان حلول می‌کند.

☘این میدان می‌خواهد این مسیر را برای ما مشخص کند، به‌نوعی کسی‌ که این میدان را خوب طی کند، ذهن او هر روز خاطرات، حرف‌های بیهوده، اعتیادهای ذهنی و وسواسها فکری را به یاد او نمی‌آورد و فقط یادآوری‌هایی را می‌کند که در مسیر تعالی به درد او می‌خورد و سبب رشد او می‌شود.

☘بنابراین اندیشه، فکر، یاد، تصویر، صوت و هر چیزی که به دل سالک می‌افتد، خواطر می‌شوند که می‌تواند مثبت یا منفی باشد.
👈خواطر از مرحله‌ی خاطره تا حلول خود باید طی شود که تبدیل به یک خاطرِ‌الهی شود.

☘می‌گویند خاطرجمع!
👈خاطر‌جمع بدین معناست که پراکندگی تمام شده و به اجتماع خواطر رسیده است و در پراکندگی نفس و شیطان بر او اثرِ ویژه‌ای دارند، تا یک جایی قدرتِ این نفس برداشته شود.
حالا ما می‌گوییم حلول!

❓حلول یعنی چه؟
👈یعنی ظهور نور.

❓دیده‌اید که می‌گویند حلول ماه رمضان؟
👈یعنی ما روی بام رفتیم و یک نوری از ماه رمضان دیدیم، یعنی روز اول را دیدیم.

☘حلول یعنی نوری که در تاریکی بدرخشد و بیانگر یک آغاز باشد.

☘دو تا سند خدمت شما ارائه می‌دهم تا منظور از خطور یا خطرت و حلول را بفهمید، چیست.


#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهل_و_هشتم_خطرت۱


@alimoghadam
@kalameeshghalimoghadam