نقد فیلم یوریکا | Eureka 2024

onefilmonelife | یک فیلم، یک زندگی
onefilmonelife | یک فیلم، یک زندگی
198 بار بازدید - 6 روز پیش - زمان جز یک توهم نیستنام
زمان جز یک توهم نیست

نام اصلی: Eureka

نام فارسی: یوریکا

محصول:‌ ۲۰۲۴ – آرژانتین، فرانسه، آلمان، پرتغال، مکزیک

ژانر: درام

رده‌ی سنی: ۱۴+

امتیاز: ۳ از ۴

مصطفی ملکی


سینمای آقای «لیساندرو آلونسو» در طول این دو دهه مخاطب را با روایت‌هایی که پایین‌ترین ضربآهنگ را دارند روبه‌رو کرده است. او در اثر جدید خود نیز قرار است چنین مکاشفه‌ای را در برابر چشمان ما قرار دهد. فیلم یوریکا با قابی ۴ در ۳ و سیاه‌و‌سفید در اواخر قرن نوزدهم آغاز می‌شود. مردی با نام «مورفی» برای پیدا کردن دختر خود به جایی در مرز بین مکزیک و ایالات متحده سفر کرده است و در نهایت وارد شهری می‌شود که مردمان‌اش یا در حال نوشیدن هستند یا رابطه‌ی جنسی یا در میان خیابان‌ها از هوش رفته‌اند. اما به‌محض اینکه مورفی در برابر دختر گمشده‌اش قرار می‌گیرد به‌ناگاه همان ویگو مورتنسن و «وبیور آگر میلینگ» درون قاب هستند که گویی مخاطب سینمای آلونسو را بدون تردید به‌یاد فیلم «حاوحا» می‌اندازد. اما تقابل این پدر و دختر در اواخر قرن نوزدهم با برشی مستقیم تبدیل به فیلمی تلویزیونی و سیاه‌وسفید درون تلویزیون افسر پلیسی با نام «آلینا» می‌شود. به‌یک‌باره از قرن نوزدهم به سال ۲۰۱۹ و داکوتای جنوبی سفر می‌کنیم. آلونسو روایت را همراه آلینا و سیدی ادامه می‌دهد. بخشی از این قسمت به شیفت شب آلینا و بخشی دیگر به تنهایی‌های سیدی اختصاص دارد. در این شب با بومیانی رنجور و خسته روبه‌رو هستیم؛‌ از آلینا تا سیدی و آن زن حامله و مردی که بی‌هدف در جاده مشغول راندن است. گویی این شهر نفرین شده و این مردمان برای رهایی از نفرین راهی ندارند. شاید این سیدی باشد که در میان مردمان این شهر روزنه‌ای کوچک را در زندگی خود حس می‌کند که آن هم پس از ملاقات با برادرش در زندان تبدیل به سفری بی‌بازگشت در کنار پدربزرگ می‌شود.

در  زمانی که روایت میان مردمان داکوتای جنوبی جریان دارد همه‌چیز در باب کرختی و مرگ و یأس است، اما مرگی را شاهد نیستیم. سیدی نیز جان خود را نمی‌گیرد، بلکه با استعاره‌ای که کارگردان به‌کار می‌برد تبدیل به یوریکا می‌شود و طبق تعریف پدربزرگ از فضا و زمان، زمان را دچار بی‌معنایی کرده و جغرافیاها را در می‌نوردد؛ او به دهه‌ی ۱۹۷۰ در برزیل و جنگل‌های آمازون می‌رود. تناسخی که آقای آلونسو در روایت خود تعریف می‌کند نه از جنس تناسخ شرقی، بلکه آمیخته با روح مردمان بومی قاره‌ی آمریکاست. در روایت او سفیدپوستی نمی‌بینیم و از این طریق آقای آلونسو خود را از تقابل‌های استعماری و برده‌داری و در نهایت تجاوز به سرزمین پدری این مردمان رها کرده است. او در روایت خود گام را کمی فراتر گذاشته و از طریق یوریکا زمان را بی‌معنا می‌کند و در طول این جغرافیا بومیان را پس از باختن همه‌چیز تصویر می‌کند.

شاید روایت آقای آلونسو در بخش اول همه‌ی آنچه را می‌خواهد تصویر می‌کند؛ پوچی در سرزمینی که دیگر امیدی در آن یافت نمی‌شود و سفری از جنس تناسخ برای پیدا کردن امید. اما بخش دوم روایت که در جنگل آمازون می‌گذرد اطنابی از جنس تصویر است. همین اطناب باعث می‌شود روایت جدید آقای آلونسو نسبت به آثاری چون «به‌یاد آوردن» و «درون پوسته‌ی پیله‌ی زرد» زودتر از پایان خود به انتها برسد، در صورتی که کارگردان تمام تلاش خود را کرده بود تا لوپی مکانی و پراکندگی‌ای از جنس زمان را به رخ مخاطب بکشد.



#فیلم‌های_2024 #filmreview #movie #نقد_فیلم #film #فیلم #cinema #eureka2024





لینک حمایت از کانال:

حامی باش: https://hamibash.com/supportus/tippers

ما را در دیگر شبکه‌های اجتماعی هم دنبال کنید

اینستاگرام: Instagram: onefilmonelife

تلگرام: https://t.me/OnefilmOnelife

توئیتر: Twitter: OnefilmOnelife
6 روز پیش در تاریخ 1403/04/12 منتشر شده است.
198 بـار بازدید شده
... بیشتر