من غلام قمرم غير قمر هيچ مگو - شعر مولانا دکلمه سروش

افق Horizon
افق Horizon
16 هزار بار بازدید - 9 ساعت پیش - شعر مولانا جلال الدين محمد
شعر مولانا جلال الدين محمد بلخي با صداي داکتر عبدالکريم سروش مولوی - دیوان شمس - غزلیات - غزل شماره ۲۲۱۹ - من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو پیش من جز سخن شهد و شکر هیچ مگو سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد در ره دل چه لطیف است سفر هیچ مگو گفتم ای جان چه مه‌ست این دل اشارت می‌کرد که نه اندازه توست این بگذر هیچ مگو گفتم این روی فرشته‌ست عجب یا بشر است گفت این غیر فرشته‌ست و بشر هیچ مگو گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد گفت می‌باش چنین زیر و زبر هیچ مگو ای نشسته تو در این خانه پرنقش و خیال خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو گفتم ای جان پدری کن نه که این وصف خداست گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو Intellectual rights of videography and artwork reserved, copying/re-publishing of videos is prohibited. الحقوق الفکریه محفوظه ممنوع نسخ اواعادة نشر الفیدیوهات کاپی وباز پس نشر ویدویوها غیرقانونی است Disclaimer:This channel is not monetized. Music and some images belong to their rightful owners, any copyright issues please contact first. Thank you
9 ساعت پیش در تاریخ 1403/07/14 منتشر شده است.
16,035 بـار بازدید شده
... بیشتر