شب عاشورا محمدرضا طاهری1 Ashoora Taheri (روضه و مناجات کامل)
2.7 هزار بار بازدید -
12 سال پیش
-
ای وای اگر بر یار
ای وای اگر بر یار خود دلداده باشی
اما ز راهش جمله دور افتاده باشی
هل من معینش میرسد هر لحظه بر گوش
باید همیشه حاضر و آماده باشی
ایمانمان تعریف چندان گر ندارد
ای کاش در دنیایمان آزاده باشیم
شاید همین فردا زمانِ وصل باشد
پس باید امشب رهسپارِ جاده باشیم
این اشکها دیگر فقط وقف ظهور است
اینبار را گفتیم صاف و ساده باشیم
ای کاش عاشورای سالی که میایی
نذر نگاهت غرق خون افتاده باشیم
پر دلواپسیم آه دلم مضطر توست
جگر سوخته ام در تاب خاکستر توست
من که عمرم همه در پای تمنای تو رفت
باورم نیست برادر که شب آخر توست
کاش امشب نشود صبح و فلق سر نزند
حیف از این قامت پیغمبری اکبر توست
خبر از مرگ علی دادی و بیچاره رباب
پای گهواره پریشان سر اصغر توست
نیزه و تیغ وسنان سپهی پشت در پشت
اسبهاشان همگی منتظر پیکر توست
روی دامانِ تو آسوده به خواب است اگر
این شب آخرِ آسودگی دختر توست
سیلی و پای پر از آبله و شانه ی زخم
این همه منتظرِ آینه ی مادر توست
بنشین تا نشده دیر بگردم دورت
زینبِ دل شده، پروانه ی دور سر توست
آه سالار غریبم سخن از مرگ چرا؟
به خدا خواهر تو کشته ی چشم تر توست
بسته در سلسله بر شانه ی خود خواهم بود
علمی را که سرشانه ی آب آور توست
خیمه ها از غم عشق تو حسینیه شده
نوحه ی اهل حرم بر دل غم پرور توست
این طرف ذکر و نماز است و مناجات و دعا
آنطرف بین همه جنگ برای سر توست
نگرانی مرا بیشتر از پیش کند
یوسف فاطمه برقی که به انگشتر توست
شب عاشورا مجلس کامل شب عزای سید الشهداء
مکن ای صبح طلوع
حاج محمد رضا طاهری
اما ز راهش جمله دور افتاده باشی
هل من معینش میرسد هر لحظه بر گوش
باید همیشه حاضر و آماده باشی
ایمانمان تعریف چندان گر ندارد
ای کاش در دنیایمان آزاده باشیم
شاید همین فردا زمانِ وصل باشد
پس باید امشب رهسپارِ جاده باشیم
این اشکها دیگر فقط وقف ظهور است
اینبار را گفتیم صاف و ساده باشیم
ای کاش عاشورای سالی که میایی
نذر نگاهت غرق خون افتاده باشیم
پر دلواپسیم آه دلم مضطر توست
جگر سوخته ام در تاب خاکستر توست
من که عمرم همه در پای تمنای تو رفت
باورم نیست برادر که شب آخر توست
کاش امشب نشود صبح و فلق سر نزند
حیف از این قامت پیغمبری اکبر توست
خبر از مرگ علی دادی و بیچاره رباب
پای گهواره پریشان سر اصغر توست
نیزه و تیغ وسنان سپهی پشت در پشت
اسبهاشان همگی منتظر پیکر توست
روی دامانِ تو آسوده به خواب است اگر
این شب آخرِ آسودگی دختر توست
سیلی و پای پر از آبله و شانه ی زخم
این همه منتظرِ آینه ی مادر توست
بنشین تا نشده دیر بگردم دورت
زینبِ دل شده، پروانه ی دور سر توست
آه سالار غریبم سخن از مرگ چرا؟
به خدا خواهر تو کشته ی چشم تر توست
بسته در سلسله بر شانه ی خود خواهم بود
علمی را که سرشانه ی آب آور توست
خیمه ها از غم عشق تو حسینیه شده
نوحه ی اهل حرم بر دل غم پرور توست
این طرف ذکر و نماز است و مناجات و دعا
آنطرف بین همه جنگ برای سر توست
نگرانی مرا بیشتر از پیش کند
یوسف فاطمه برقی که به انگشتر توست
شب عاشورا مجلس کامل شب عزای سید الشهداء
مکن ای صبح طلوع
حاج محمد رضا طاهری
12 سال پیش
در تاریخ 1391/09/04 منتشر شده
است.
2,721
بـار بازدید شده