قسمت 54 Hekayate Ma حکایت ما
135.3 هزار بار بازدید -
2 سال پیش
-
خلاصه داستان ما فصل 54:شادی
خلاصه داستان ما فصل 54:
شادی موقت باریش و فیلیز با آمدن جمیل از بین رفت. فیلیز با اکراه مجبور می شود با جمیل به محله برگردد. وقتی فیلیز به خانه برمی گردد، با شگفتی روبرو می شود. مادرش الان به خانه برگشته و قصد رفتن ندارد. علاوه بر این، بچه ها نیز در خانه هستند. فیلیز از بازگشت بچه ها خوشحال است، اما در عین حال از دست مادرش که مدت زیادی از حضورش نمی گذرد بسیار عصبانی است.
از سوی دیگر باریش با ماندن در محله به تلاش های خود برای متقاعد کردن فیلیز ادامه می دهد. او راه دیگری را انتخاب می کند تا ثابت کند در همسایگی ساکن شده و راه به جایی نمی برد. در حالی که این باعث خوشحالی فیکرت و کراز می شود، فیلیز را گیج می کند. از طرفی جمیل با این حرکت آخر باریش دیوانه شد.
حکمت به خاطر نامه ای که اسرا پنهان کرده بود دچار مشکل می شود. آیا با ممانعت از آسیب رساندن عاصم به اسرا، می‌تواند پنهان کند که خود اوست که نامه را نوشته است؟ از طرفی رحمت و مژده سعی می کنند با کسب درآمد با کار روزانه روی پای خود بایستند، اما کارشان هم آسان نیست.
او سعی می کند موضوع فرزندخواندگی تولای جیلان را برای توفان باز کند، اما توفان که به دلیل مشکل مربوط به گذشته اش دچار مشکل شده است، در ذهن تولای نیست. Flood از چه کسی برای حل این مشکل غیرمنتظره درخواست کمک خواهد کرد؟
شوکران مصمم است به همه نشان دهد که او مادر خانه است. تا این زمان او سعی می کند مسئولیت های فیلیز در مورد خانه و بچه ها را به عهده بگیرد و به همین دلیل بین فیلیز و شوکران مشاجره هایی پیش می آید. آیا شوکران می‌تواند فیلیز را که رفتار خود را صادقانه نمی‌بیند و فرزندانش را که از بازگشت مادرشان مبهوت شده‌اند متقاعد کند؟
داستان ما با خانواده ای شروع می شود که در یکی از محله های فقیرتر شهر برای زنده ماندن تلاش می کنند و با فیلیز، فرزند ارشد آن خانواده که تقریباً مادرش شده است... مراقبت از 5 خواهر و برادر کوچکترش از زمان رفتن مادرشان و فیلیز با وجود پدر الکلی فکری از خانواده اش مراقبت می کند و بدون شکایت به زندگی ادامه می دهد. مانند فیلیز، خواهران و برادران او فرزندانی قوی و درستکار هستند که هرگز در تاریکی فرو نمی روند، یاد گرفته اند که از خود مراقبت کنند. کوچکترین فیلیز رحمت با استعداد، کوچکترین او حکمت است که قبلاً در یک عشق ممنوعه سخت قرار دارد، کوچکترین او کیراز وظیفه شناس و عاطفی است، کوچکترین او فیکرت و کوچکترین او عصمت 1.5 ساله است.
:بازیگر
هازال کایا
ریها اوزجان
نجات اویگور
آلپ آکار
زینب سلیم اغلو
عمر سوگی
نسرین جوادزاده
اشتراک: https://bit.ly/3Lg4pdZ
#حکایتما #HekayateMa #BizimHikaye
شادی موقت باریش و فیلیز با آمدن جمیل از بین رفت. فیلیز با اکراه مجبور می شود با جمیل به محله برگردد. وقتی فیلیز به خانه برمی گردد، با شگفتی روبرو می شود. مادرش الان به خانه برگشته و قصد رفتن ندارد. علاوه بر این، بچه ها نیز در خانه هستند. فیلیز از بازگشت بچه ها خوشحال است، اما در عین حال از دست مادرش که مدت زیادی از حضورش نمی گذرد بسیار عصبانی است.
از سوی دیگر باریش با ماندن در محله به تلاش های خود برای متقاعد کردن فیلیز ادامه می دهد. او راه دیگری را انتخاب می کند تا ثابت کند در همسایگی ساکن شده و راه به جایی نمی برد. در حالی که این باعث خوشحالی فیکرت و کراز می شود، فیلیز را گیج می کند. از طرفی جمیل با این حرکت آخر باریش دیوانه شد.
حکمت به خاطر نامه ای که اسرا پنهان کرده بود دچار مشکل می شود. آیا با ممانعت از آسیب رساندن عاصم به اسرا، می‌تواند پنهان کند که خود اوست که نامه را نوشته است؟ از طرفی رحمت و مژده سعی می کنند با کسب درآمد با کار روزانه روی پای خود بایستند، اما کارشان هم آسان نیست.
او سعی می کند موضوع فرزندخواندگی تولای جیلان را برای توفان باز کند، اما توفان که به دلیل مشکل مربوط به گذشته اش دچار مشکل شده است، در ذهن تولای نیست. Flood از چه کسی برای حل این مشکل غیرمنتظره درخواست کمک خواهد کرد؟
شوکران مصمم است به همه نشان دهد که او مادر خانه است. تا این زمان او سعی می کند مسئولیت های فیلیز در مورد خانه و بچه ها را به عهده بگیرد و به همین دلیل بین فیلیز و شوکران مشاجره هایی پیش می آید. آیا شوکران می‌تواند فیلیز را که رفتار خود را صادقانه نمی‌بیند و فرزندانش را که از بازگشت مادرشان مبهوت شده‌اند متقاعد کند؟
داستان ما با خانواده ای شروع می شود که در یکی از محله های فقیرتر شهر برای زنده ماندن تلاش می کنند و با فیلیز، فرزند ارشد آن خانواده که تقریباً مادرش شده است... مراقبت از 5 خواهر و برادر کوچکترش از زمان رفتن مادرشان و فیلیز با وجود پدر الکلی فکری از خانواده اش مراقبت می کند و بدون شکایت به زندگی ادامه می دهد. مانند فیلیز، خواهران و برادران او فرزندانی قوی و درستکار هستند که هرگز در تاریکی فرو نمی روند، یاد گرفته اند که از خود مراقبت کنند. کوچکترین فیلیز رحمت با استعداد، کوچکترین او حکمت است که قبلاً در یک عشق ممنوعه سخت قرار دارد، کوچکترین او کیراز وظیفه شناس و عاطفی است، کوچکترین او فیکرت و کوچکترین او عصمت 1.5 ساله است.
:بازیگر
هازال کایا
ریها اوزجان
نجات اویگور
آلپ آکار
زینب سلیم اغلو
عمر سوگی
نسرین جوادزاده
اشتراک: https://bit.ly/3Lg4pdZ
#حکایتما #HekayateMa #BizimHikaye
2 سال پیش
در تاریخ 1401/01/28 منتشر شده
است.
135,373
بـار بازدید شده