انجمن ایرانشهر۴۶- بیژن و منیژه-باز رفتن گرگین به ایران زمین

Persian Literature  ادب پارسی
Persian Literature ادب پارسی
69 بار بازدید - 6 روز پیش - هنگام بازگشت، گرگین میلاد برای
هنگام بازگشت، گرگین میلاد برای اینکه امتناع او نزد شاه فاش نشود، بیژن را به نزدیکی اردوی تفریحی دختران تورانی می‌برد. در این اردو، منیژه دختر افراسیاب (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%...)  که در شاهنامه زیبایی‌اش توصیف شده همراه ندیمه‌هایش در دامان طبیعت اردو زده بود. بیژن، محو زیبایی منیژه می‌شود و پشت درخت تناوری ایستاده و منیژه را تماشا می‌کند. منیژه از طریق ندیمه‌اش، متوجه حضور بیژن می‌شود و حاجبی را نزد او می‌فرستد، به این گمان که او، سیاوش است که دوباره زنده شده. بیژن، خود را پهلوانی ایرانی معرفی می‌کند و به سفارش منیژه، وارد چادر او می‌شود. پس از سه روز که در چادر او بود، منیژه تصمیم می‌گیرد او را مخفیانه به کاخ پدرش افراسیاب ببرد. بیژن قبول نمی‌کند و سعی می‌کند خود را نجات دهد و به ایران زمین (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%...)  بازگردد. منیژه، با کمک همراهانش، بیژن را با دارو خواب کرده و لای البسه پیچیده و به درون کاخ می‌برد.[۲] (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%...)



پس از چند روز حضور مخفیانه در کاخ، ماجرا فاش می‌شود. برادر افراسیاب (که در داستان‌های قبلی شاهنامه توطئه قتل سیاوش را کشیده بود) به نام گرسیوز (https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%...)  وارد اتاق منیژه می‌شود و بیژن را بدون لباس رزم می‌یابد. بیژن درون چکمه‌اش خنجری داشت که با آن گرسیوز و سربازانش را تهدید می‌کند اگر قصد حمله داشته باشند، شماری از تورانیان را می‌کشد، ولی پیشنهاد می‌دهد حاضر است با شخص پادشاه افراسیاب دیدار کند و خودش طلب بخشش کند و در نهایت، با چرب‌زبانی گرسیوز، او را دست‌بسته پیش افراسیاب می‌برند. در حضور افراسیاب، بیژن می‌گوید که اگر به من لباس رزم دهید، با صد نفر از بهترین جنگجویان تورانی خواهم جنگید. افراسیاب از این حرف عصبانی می‌شود و دستور اعدام او را صادر می‌کند. هنگامی که می‌خواستند چوبه دار را برپا کنند، بزرگ‌ترین پهلوان تورانی به نام پیران ویسه (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%...)  به این دلیل که از خون‌خواهی ایرانیان جلوگیری کند، وساطت او را پیش افراسیاب می‌کند و از اعدام رهایی‌اش می‌دهد. بااین‌حال، بیژن را در چاهی عمیق انداخته و سنگی بر سر چاه می‌گذارد، به حدی که آب و هوا (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%...)  و غذایی اندک از آنجا رد شود. منیژه نیز با تحقیر از کاخ اخراج شده و آواره می‌گردد. منیژه که خود را باعث و بانی این حادثه می‌داند، شب‌ها را بر سر چاه مویه کرده و روزها به دنبال غذا برای بیژن می‌گردد



فاش شدن حضور بیژن و تنبیه شدنش[ویرایش (https://fa.wikipedia.org/w/index.php?...) ]
6 روز پیش در تاریخ 1403/04/03 منتشر شده است.
69 بـار بازدید شده
... بیشتر