راهنمای تفکر نقادانه، مصطفی ملکیان

شرح آرزومندی
شرح آرزومندی
5.2 هزار بار بازدید - 5 سال پیش - تفکر نقادانه، جنگل تفکرات را
تفکر نقادانه، جنگل تفکرات را هرس می کند. مصطفی ملکیان سخنرانی مصطفی ملکیان در نشست نقد و بررسی کتاب «راهنمای تفکر نقادانه» محل برگزاری : شهر کتاب | ۹۲/۷/۳۰ با حضور کوروش کامیاب زمانی به تفکر نقدی دست می‌زنم که خود احساس کنم اکنون به صدق و کذب مسأله‌ای که تو عرضه کرده‌ای نیاز دارم. (گویند که در سقسین/ شخصی دو کمان دارد/ زان هردو یکی گم شد/ ما را چه زیان دارد؟) این فرضی است که ما از آن تحت عنوان حکمت «به من چه» یاد می‌کنیم. باید حواسمان باشد که شبه مسأله‌ها را مسأله نگیریم و به سراغ واقعیت‌هایی که به ما ربط پیدا نمی‌کند، نرویم. همه روزه ما در معرض بمباران اطلاعات قرار می‌گیریم و اگر بخواهیم زیر آوار این اطلاعات دفن نشویم چاره‌ای جز این نیست که جنگل اندیشه‌ها را هرس کنیم. چرا که اگر نتوانیم در این جنگل، اندیشه سالم را غرس کنیم و بنشانیم، حداقل باید بتوانیم اندیشه‌های کاذب را قطع کنیم. درباره هر نکته‌ای حداقل ۱۵۰ رأی وجود دارد و ما نمی‌دانیم کدامیک از این رأی‌ها صادق است و کدام کاذب یا کاذب‌تر است. روح ما زیر این همه آوار اطلاعاتی که راه پس و پیش خود را در آن نمی‌شناسیم می‌میرد. تفکر نقدی حداقل می‌آید و جنگل اندیشه‌هایی را که بر ما عرضه می‌شود و ذهن ما را به یک نوع سرگردانی می‌کشاند، هرس می‌کند. مصطفی ملکیان: در بحث از تفکر نقادانه نخست بهتر است بدانیم که تفکر نقادانه یا تفکر نقدی یا سنجش گرانه اندیشی به کدام یک از حوزه‌های معرفتی در علوم انسانی ربط پیدا می‌کند. آنچه ما از آن به عنوان دیسیپلین (discipline) تعبیر می‌کنیم با تمام رشته‌هایی سروکار داریم که به سه دسته بزرگ «علمی»، «فنی» و «هنری» تقسیم می‌شوند. در برخی از این دیسیپلین‌ها نخستین کار این است که جهان هستی را به وسیع‌ترین معنی کلمه بشناسیم و بدانیم در آن چه می‌گذرد؟ اما در برخی دیگر چنین هدفی دنبال نمی‌شود و در آن‌ها هدف این است که در جهان هستی دگرگونی ایجاد کنیم. متن حاضر که روزنامه ایران در شماره‌ی امروز (دوشنبه ۶ آبان ۹۲) خود به چاپ رسانده است، بر اساس سخنرانی مصطفی ملکیان در نشست نقد و بررسی کتاب «راهنمای تفکر نقادانه» تنظیم و نگارش یافته است. در بحث از تفکر نقادانه نخست بهتر است بدانیم که تفکر نقادانه یا تفکر نقدی یا سنجش گرانه اندیشی به کدام یک از حوزه‌های معرفتی در علوم انسانی ربط پیدا می‌کند. آنچه ما از آن به عنوان دیسیپلین (discipline) تعبیر می‌کنیم با تمام رشته‌هایی سروکار داریم که به سه دسته بزرگ «علمی»، «فنی» و «هنری» تقسیم می‌شوند. در برخی از این دیسیپلین‌ها نخستین کار این است که جهان هستی را به وسیع‌ترین معنی کلمه بشناسیم و بدانیم در آن چه می‌گذرد؟ اما در برخی دیگر چنین هدفی دنبال نمی‌شود و در آن‌ها هدف این است که در جهان هستی دگرگونی ایجاد کنیم. ما در رشته‌های علمی، جهان را می‌شناسیم فقط برای این‌که شناخته باشیم اما در رشته‌های فنی و هنری جهان را می‌شناسیم برای این‌که راه دگرگون کردن آن را به دست آوریم. از طرفی در رشته‌های فنی و هنری هدف از دگرگون کردن جهان متفاوت است؛ به این معنا که در رشته‌های فنی می‌خواهیم جهان را برای پدیدآوردن وسایلی که ما را به اهدافمان می‌رسانند، دگرگون کنیم؛ و در رشته‌های هنری می‌خواهیم به زیبایی جهان بیفزاییم، یا به تعبیر بدبینانه، از زشتی جهان بکاهیم اما در نهایت، هم رشته‌های فنی، و هم رشته‌های هنری، جهان را دگرگون می‌کنند. «دگرگون کردن» مفهومی است که با مفهوم «عمل» یک مصداق دارند؛ دگرگون کردن یعنی دست به عمل زدن و دست به عمل زدن یعنی دگرگون کردن. محال است عملی دگرگون‌کننده نباشد و محال است دگرگون کردنی از طریق عمل نباشد. بنابراین علوم فنی و هنری در واقع علومی هستند که غایت‌شان «عمل» است. اما علوم نظری که دسته نخست بودند، علومی هستند که غایت‌شان عمل نیست بلکه «صرف نظر» است.
5 سال پیش در تاریخ 1398/06/08 منتشر شده است.
5,222 بـار بازدید شده
... بیشتر