خسرو فروهر : کارل مارکس پیامبر دروغین (برنامه بسیار مهم در شناخت منشا فاسد چپها برخلاف ادعاهای رایج)

برنامه ی بسیار مهم در زمینه ی دروغ ها و تضادها و تناقض های زندگی واقعی کارل مارکس با ادعاهای پوچ و فریبنده اش که کورکورانه‌ از سوی مشتی نااگاه تکرار میشود به ویژه آنکه نه خود کارل مارکس و همه دیگر هم اندیشانش مانند انگلس، در حالی فریاد مطالبه ی احقاق حقوق رنجبران و دهقانان و صنعت گران تحت نام پرولتاریا از قشر متمول و ثروتمند‌با نام بورژوازیشان گوش فلک را کر کرده بود ، که خود بنا بر منابع و اسناد موجود ولی سانسور شده متعلق به همان قشر متمول و ثروتمندی بودند‌که با هدف قدرت یابی و با سو استفاده از تحربک احساسات بخش عمده و ضعیف جامعه (کشاورز و کارگر) ادعای مبارزه و حق طلبی به سودشان را داشتند،. در حالی که نه خانه پدری و نه موقعیت مالی پدر زنش و نه داشتن هفت مستخدم هیچ کدام نشان دهنده ی تعلق وی به رنجبران و زحمت کشان را نداشت و اینها جدای از سو استفاده اش از خدمتکارش و خوردن حق بچه ی نامشروعشان و منصوب کردنش به دوستش نشان از لجنزار متعفنی دارد که جز فریب جامعه با مجموعه واژگان مضحک و بی معنی ولی اغواکننده‌هدف دیگری نداشته و ندارند ، به ویژه که فساد باورمندان ابن مکتب و تعصبات آنها که زمینه ساز قتل و جنایات گسترده شد چیزی از تعصبات مذهبیونی که با ادعای اتییست بودن و افیون جامعه خواندنشان تلاش در سرکوبشان‌را داستند ، کم نداشتند، تا جایی که جدای از جنایات استالین و مایو علیه بشریت ، حتی در بحث اقتصادی اندک پایبندی از سوی رهبران مدعی پاکی و حق خواهی مظلومان به ادعاها و شعارهایشان دیده نمی‌شود تا آنجا که مطابق کمیسیون حقیقت یاب در خود روسیه پس از مرگ استالین مشخص گردید خودش با پنهان شدن زیر شعارهای فریبنده برابری و اشتراک گرایی به بزرگترین زمین دار یا فیودال تبدیل شده بود……
نکته بسیار مهم تکرار این شباهت در عوامفریبی و عدم پایبندی به ادعاها و استفاده از شعارهای فریبنده و دهان پر کن به عنوان دام بدبخت کننده ملتها دقیقا و حتی با فساد و وطن فروشی و جنایات بیشتر در میان چپ ایرانی از حزب توده تا پیکار و تروریست‌های فدایی خلق عینا تکرار میشود و جالب تر آنکه با مطالعه بیوگرافی آنها تعلقشان اتفاقا به یکی از سه قشر متمول و ثروتمند یا به قول خودشان بورژوازی

۱-قجرزاده
۲-خانزاده
۳-اخوندزاده
اثبا ت وقطعی میشود که با سرسپردگی و دشمنی و پذیرش نقش در غالب احزاب مختلف ولی مشترک در دشمنی با هویت و کیستی و تمامیت ایران  و ایرانی و همسو با منافع  ارزوها وبرنامه های ارابابان بیگانه خود با دلیل واقعی نارضایتی از موقعیت ها و منافع نامشروع  و چپاولگرایانه ی ازدست رفته که به واسطه ی اصلاحات رضاشاهی و اصلاحات اریامهری به احقاق حقوق حقه ی ملت از اشغالگرن  انجامید زمینه کینه توزی و عقده گشایی و آتش زدن ایران به دست هر سه گروه فریبکار  متمول وغیر ایرانی متنفر از ایران گردید