معرفت - شرح غزل "دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند" - 3/3

baharaan
baharaan
13.5 هزار بار بازدید - 13 سال پیش - شرح غزل حافظ با مطلع
شرح غزل حافظ با مطلع "دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند / واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند" توسط دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی اجرا: دکتر اسماعیل منصوری لاریجانی خواننده: ایرج بسطامی Doosh vaghte sahar az ghosse nejatam dadand / vandar an zolmate shab abe hayatam dadand Dr. Gholam Hossein Ebrahimi Dinani Dr. Ismail Mansouri Larijani Iraj Bastami دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند باده از جام تجلی صفاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند بعد از این روی من و آینه وصف جمال که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند هاتف آن روز به من مژده این دولت داد که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود که ز بند غم ایام نجاتم دادند ابیات خوانده‌شده توسط ایرج بسطامی: ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کرده‌ام زان می که در پیمانه‌ها اندرنگنجد خورده‌ام با دلبران و گلرخان چون گلبنان بشکفته‌ام با منکران دی صفت همچون خزان افسرده‌ام مستم ولی از روی او غرقم ولی در جوی او ز قند و از گلزار او چون گلشکر پرورده‌ام در جام می آویختم اندیشه را خون ریختم با یار خود آمیختم زیرا درون پرده‌ام در جسم من جانی دگر در جان من قانی دگر با آن من آنی دگر زیرا به آن پی برده‌ام
13 سال پیش در تاریخ 1390/06/05 منتشر شده است.
13,554 بـار بازدید شده
... بیشتر