خوب شد آمدی از بس که به هم ریخته‌ام | نرگس صرافیان طوفان | دکلمه | بی احساس

b3_ehsas
b3_ehsas
360 بار بازدید - 4 سال پیش - خوب شد آمدی، از بس
خوب شد آمدی، از بس که به هم ریخته‌ام؛
منطق و عشق و هوس را به هم آمیخته‌ام!

بغلم کن، دلِ تنهام، بغل می‌خواهد...
روحِ دیوانه ی من، شعر و غزل می‌خواهد

بغلم کن که تنم یخ زده از بی‌بغلی،
دهنم تلخ شد از بی‌شکری، بی‌عسلی!

تو شرابی و تویی قندِ مکرر، جانا!
صنمی، معجزه‌ای! أَسأَلُکَ إِیمانا...

طاقتِ ماندن و صد حادثه دیدن داری؟
طاقتِ حرف، ز دیوانه شنیدن داری؟!

می‌توانی همهی کار و کَست باشم من؟
همه باشند ولیکن، نفست باشم من؟!

نقطه‌ی عطفِ نگاهِ تو فقط، من باشم
با نگاهت وسطِ مرزِ شکفتن باشم...؟

خوب شد آمدی اصلا، تو که باشی حل است
با تو سامانه‌ی غم‌های دلم، منحل است...

باش تا شعر و غزل از لبِ من نوش کنی،
غم و بیتابیِ ایام، فراموش کنی...

نرگس صرافیان طوفان

#دکلمه #شعر #نرگس_صرافیان_طوفان #بی‌احساس

‎‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
4 سال پیش در تاریخ 1399/08/02 منتشر شده است.
360 بـار بازدید شده
... بیشتر