غار خیالی افلاطون چیست؟
17 بار بازدید -
6 روز پیش
-
غار خیالی افلاطون چیست؟شرح تمثیلنخست
غار خیالی افلاطون چیست؟
شرح تمثیل
نخست غاری را در نظر بگیرید که در آن تعدادی انسان به دیوار غل و زنجیر شدهاند؛ بهطوری که رویشان همیشه به سمت دیوار مقابل است، و هیچگاه پشت سر خود را نگاه نکردهاند. در پشت این افراد، آتشی روشن است و در بیرون جمادات در حرکتاند و سایه آنها روی دیوار غار میافتد و انسان ساکن در غل و زنجیر میپندارد کە سایهها این صداها را تولید میکنند.
در این میان ناگهان زنجیر از پای یکی از این زندانیان که بهسوی دیوار غار نشسته است، باز میشود، و آن شخص به عقب برمیگردد؛ پشت سر خود را میبیند و سپس از دهانهٔ غار بە سمت بیرون میرود.
وقتی که بیرون میرود، نور آفتاب چنان چشمش را اذیت میکند کە دوبارە بە سایەها باز میگردد در واقع اعتقاداتش قویتر نیز میشود، اما وقتی رفتەرفتە بە نور آفتاب عادت کرد و دنیای رنگی و واقعی را میبیند، آگاه میشود کە سایهها واقعی نیستند. حال اگر همان شخص را بە داخل غار برگردانیم، او به رفقایش میگوید کە این سایەها واقعی نیستند، رفقایش بە او میخندد و میگویند به خارج غار رفته و عقلش را از دست دادە است.
برداشتها
سیلوئت زنی در غار که به سایه خودش نگاه می کند. تصویر را می توان در فلسفه (مثلاً در تمثیل غار) و همچنین برای نشان دادن اصول روانشناختی (مثلاً اختلال شخصیت مرزی) استفاده کرد.
هر قسمت از این تمثیل به چیزی اشارە دارد؛ زنجیرها بە اعتقادات نادرست، خورشید بە حقیقت، باز شدن ناگهانی زنجیرها بە حیرت فلسفی، کسی کە زنجیر از پایش باز میشود، فیلسوف و مسیری کە در غار تا بیرون میپیماید، تفکر فلسفی و همچنین اذیت شدن چشم مواجهە اولیە با حقیقت و جهان بیرون جهان واقعی.
افلاطون اعتقاد داشت جهان فعلی، سایهای از جهان واقعی و عالم حقیقت یا عالم مثل است. مثل سایههای دیوار غار. در واقع فیسلوف میفهمد که حقیقت، چیزی غیر از مشاهدات عادی و معمول اوست.
این نظریهٔ افلاطون به این مسئله اشاره دارد که خیر مطلق در جهان مُثُل هست و اگر کسی بخواهد به اخلاقیات دست پیدا کند، بایستی به عالم مثل راه یابد. ارسطو با نقد این نظریه میگوید: «اگر این عالم، سایهٔ عالم مثل است، و همه چیز عالم مثل هم سراسر خیر و نیکی و خوبی است، پس بدیهای انسانها از چه ناشی شده است؟»
#افلاطون #غارافلاطون #غار #روانشناسی
شرح تمثیل
نخست غاری را در نظر بگیرید که در آن تعدادی انسان به دیوار غل و زنجیر شدهاند؛ بهطوری که رویشان همیشه به سمت دیوار مقابل است، و هیچگاه پشت سر خود را نگاه نکردهاند. در پشت این افراد، آتشی روشن است و در بیرون جمادات در حرکتاند و سایه آنها روی دیوار غار میافتد و انسان ساکن در غل و زنجیر میپندارد کە سایهها این صداها را تولید میکنند.
در این میان ناگهان زنجیر از پای یکی از این زندانیان که بهسوی دیوار غار نشسته است، باز میشود، و آن شخص به عقب برمیگردد؛ پشت سر خود را میبیند و سپس از دهانهٔ غار بە سمت بیرون میرود.
وقتی که بیرون میرود، نور آفتاب چنان چشمش را اذیت میکند کە دوبارە بە سایەها باز میگردد در واقع اعتقاداتش قویتر نیز میشود، اما وقتی رفتەرفتە بە نور آفتاب عادت کرد و دنیای رنگی و واقعی را میبیند، آگاه میشود کە سایهها واقعی نیستند. حال اگر همان شخص را بە داخل غار برگردانیم، او به رفقایش میگوید کە این سایەها واقعی نیستند، رفقایش بە او میخندد و میگویند به خارج غار رفته و عقلش را از دست دادە است.
برداشتها
سیلوئت زنی در غار که به سایه خودش نگاه می کند. تصویر را می توان در فلسفه (مثلاً در تمثیل غار) و همچنین برای نشان دادن اصول روانشناختی (مثلاً اختلال شخصیت مرزی) استفاده کرد.
هر قسمت از این تمثیل به چیزی اشارە دارد؛ زنجیرها بە اعتقادات نادرست، خورشید بە حقیقت، باز شدن ناگهانی زنجیرها بە حیرت فلسفی، کسی کە زنجیر از پایش باز میشود، فیلسوف و مسیری کە در غار تا بیرون میپیماید، تفکر فلسفی و همچنین اذیت شدن چشم مواجهە اولیە با حقیقت و جهان بیرون جهان واقعی.
افلاطون اعتقاد داشت جهان فعلی، سایهای از جهان واقعی و عالم حقیقت یا عالم مثل است. مثل سایههای دیوار غار. در واقع فیسلوف میفهمد که حقیقت، چیزی غیر از مشاهدات عادی و معمول اوست.
این نظریهٔ افلاطون به این مسئله اشاره دارد که خیر مطلق در جهان مُثُل هست و اگر کسی بخواهد به اخلاقیات دست پیدا کند، بایستی به عالم مثل راه یابد. ارسطو با نقد این نظریه میگوید: «اگر این عالم، سایهٔ عالم مثل است، و همه چیز عالم مثل هم سراسر خیر و نیکی و خوبی است، پس بدیهای انسانها از چه ناشی شده است؟»
#افلاطون #غارافلاطون #غار #روانشناسی
6 روز پیش
در تاریخ 1403/04/04 منتشر شده
است.
17
بـار بازدید شده