نادرشاه که بود و چه کرد؟ | قسمت اول | جهان پادکست
13 بار بازدید -
5 ماه پیش
-
از ابتدای زندگی نادرشاه افشار
از ابتدای زندگی نادرشاه افشار اطلاعات زیادی در دست نیست. برخی از مورخان دوره نادر شاه که از نوجوانی شاه گفتهاند، شرح حال او را با افسانه ترکیب کردهاند.
برخی از آنها گفتهاند نادر در 10 سالگی اسبسواری میدانست و به شکار شیر و گراز میرفت و وقتی با کودکان دیگر بازی میکرد، همیشه در نقش سردار یا شاه در میآمد. طبق منابع تاریخی پدر نادر شاه شغل قابل اعتنایی نداشته و در دربار نیز نبوده است. مورخان پدر نادر را مردی ساده میدانند که به شغل چوپانی مشغول بوده است.
اما چیزی که مورخان گفتهاند این است که نادر یا نادرقلیبیگ در خانوادهای تنگدست از طایفه قِرِخْلو، یکی از تیرههای کوچکِ ایل افشارِ تُرکمان، در روز شنبه 28 مُحَرَّمِ 1100 ه.ق/نوامبر 1688 م در دَستجِرد، از آبادیهای نزدیکِ اَبیوَرد و درگز در شمالِ خراسان و در طی مهاجرتِ فصلی به چراگاههای زمستانی متولد و بهنامِ پدربزرگش، نادرقلی نام گرفت.
پدرش، امامقلی در ایل افشار، شخصی محترم بود و پیشهاش چوپانی. بهنقلی، ساربان و پوستیندوز هم بودهاست. احتمالاً امامقلی در میانِ افشارها، جایگاهی مانند کدخدای آبادی داشتهاست. او دو فرزند بهنام نادرقلی و ابراهیم داشت.
مشخص نیست که نادر تا پیش از راه یافتن به مدارج رشد به چه کاری مشغول بوده و از ابتدای نوجوانی او اطلاعاتی در دست نیست. آنچه مشخص است نادر زندگی اخلاف خود را دنبال نکرده است و به خدمت باباعلی بیگ کوسه، رئیس ایل افشار و حاکم ابیورد از شهرهای خراسان در آمد.
پس از مدتی خدمت بهعنوان تفنگچی، به جایگاهِ «ایشیکباشی» منصوب شد. شاید «افسرِ انتظامات» معنایی مناسبتر برای این اصطلاح در دربارِ کوچکِ باباعلی باشد. در سال 1127م، ترکمنهای یَموت به شمالِ خراسان یورش بردند و نیروهای مرزیِ باباعلی در نبردی، آنان را شکست دادند و 1400 نفر را اسیر کردند.
ظاهراً نادر در این نبردْ جلب توجه کرده، چراکه باباعلی مأموریتِ خبررسانیِ این پیروزی به شاه در اصفهان را به او سپرد.
نادر در اصفهان، خبر را به شاه سلطان حسین رساند و 100 تومان پاداش گرفت.
در این هنگام افغانها به رهبری محمود افغان اصفهان را تصرف کرده و شاه سلطان حسین صفوی را به قتل رسانده بودند.
با سقوط اصفهان و قتل شاه، پسر او به نام شاه تهماسب دوم صفوی از اصفهان به قزوین گریخت و خود را پادشاه ایران خواند ولی حکام نواحی گوناگون حاضر به اطاعت از او نشدند.
نادر که از میزان نفوذ خاندان صفوی در میان مردم آگاه بود، به شاه تهماسب دوم پیوست و سردار سپاه او شد.
اولین اقدام نادر در خدمت شاه صفوی جنگ با ملک محمود سیستانی (حاکم سیستان) بود که مانعی بر سر یکپارچگی پادشاهی ایران به حساب میآمد.
نادر خان پس از فتح خراسان، لقب تهماسبقلی خان را از شاه گرفت و به اصفهان حمله کرد و در سه جنگ مهماندوست، سر دره خوار و مورچهخورت افغانها را شکست داد و شاه تهماسب را به تخت اجدادی خود بازگرداند.
شاه طهماسب صفوی از شهرت و اعتبار نادر در بین مردم دچار رشک و حسادت گشت و برای نشان دادن قدرت خود با لشکری بزرگ به سوی عثمانی تاخت و در آن جنگ، هزاران سرباز ایرانی را در جنگ چالدران به دلیل عدم توانایی به کشتن داد و خود از میدان جنگ گریخت.
طرحریزی برنامهای، مشروعیتِ تهماسب را به چالش کشید و با نمایشِ مستی او به درباریان و نزدیکانِ تهماسب، او را فاقدِ شایستگیِ سلطنت معرفی، و پیشنهاد کرد تا فرزندِ شیرخوارِ تهماسب، عباس را به جانشینی او بگمارند.
در 17 ربیعالاول 1145 ه.ق/7 سپتامبر 1723 م، عباس به سلطنت منصوب شد و نادر «نایبُالسَّلطنه» لقب گرفت.
تهماسب بههمراه نزدیکانش تحتالحفظ به مشهد فرستاده شد.
این زمان ترکهای لزگی در مرزهای غربی شورش کردند و نادر شاه به بهانه سرکوب شورش آنها راهی مرزهای عثمانی شد.
نادر شاه پنج شهر مهم بینالنهرین را به تصرف خود درآورد و به سنندج رفت و آنجا را تصرف کرد و سپس به شاه عثمانی پیغام داد بغداد را تسلیم او کند.
پس از دستیابی به پادشاهی، وظیفه اصلیِ نظامیِ نادرشاه، شکستِ نهاییِ نیروهای باقیمانده افغان بود که حکومتِ صفوی را به پایان رسانده بودند.
________________________
سلام دوستان عزیز
در این کانال در مورد مشاهیر بزرگ تاریخ و بزرگان حال حاضر دنیا اطلاعاتی رو در اختیارتون میزارم تا شما هم چیزهایی رو در مورد این اشخاص بدونید
________________________
________________________
#زندگینامه
#مشاهیر
#پادکست
برخی از آنها گفتهاند نادر در 10 سالگی اسبسواری میدانست و به شکار شیر و گراز میرفت و وقتی با کودکان دیگر بازی میکرد، همیشه در نقش سردار یا شاه در میآمد. طبق منابع تاریخی پدر نادر شاه شغل قابل اعتنایی نداشته و در دربار نیز نبوده است. مورخان پدر نادر را مردی ساده میدانند که به شغل چوپانی مشغول بوده است.
اما چیزی که مورخان گفتهاند این است که نادر یا نادرقلیبیگ در خانوادهای تنگدست از طایفه قِرِخْلو، یکی از تیرههای کوچکِ ایل افشارِ تُرکمان، در روز شنبه 28 مُحَرَّمِ 1100 ه.ق/نوامبر 1688 م در دَستجِرد، از آبادیهای نزدیکِ اَبیوَرد و درگز در شمالِ خراسان و در طی مهاجرتِ فصلی به چراگاههای زمستانی متولد و بهنامِ پدربزرگش، نادرقلی نام گرفت.
پدرش، امامقلی در ایل افشار، شخصی محترم بود و پیشهاش چوپانی. بهنقلی، ساربان و پوستیندوز هم بودهاست. احتمالاً امامقلی در میانِ افشارها، جایگاهی مانند کدخدای آبادی داشتهاست. او دو فرزند بهنام نادرقلی و ابراهیم داشت.
مشخص نیست که نادر تا پیش از راه یافتن به مدارج رشد به چه کاری مشغول بوده و از ابتدای نوجوانی او اطلاعاتی در دست نیست. آنچه مشخص است نادر زندگی اخلاف خود را دنبال نکرده است و به خدمت باباعلی بیگ کوسه، رئیس ایل افشار و حاکم ابیورد از شهرهای خراسان در آمد.
پس از مدتی خدمت بهعنوان تفنگچی، به جایگاهِ «ایشیکباشی» منصوب شد. شاید «افسرِ انتظامات» معنایی مناسبتر برای این اصطلاح در دربارِ کوچکِ باباعلی باشد. در سال 1127م، ترکمنهای یَموت به شمالِ خراسان یورش بردند و نیروهای مرزیِ باباعلی در نبردی، آنان را شکست دادند و 1400 نفر را اسیر کردند.
ظاهراً نادر در این نبردْ جلب توجه کرده، چراکه باباعلی مأموریتِ خبررسانیِ این پیروزی به شاه در اصفهان را به او سپرد.
نادر در اصفهان، خبر را به شاه سلطان حسین رساند و 100 تومان پاداش گرفت.
در این هنگام افغانها به رهبری محمود افغان اصفهان را تصرف کرده و شاه سلطان حسین صفوی را به قتل رسانده بودند.
با سقوط اصفهان و قتل شاه، پسر او به نام شاه تهماسب دوم صفوی از اصفهان به قزوین گریخت و خود را پادشاه ایران خواند ولی حکام نواحی گوناگون حاضر به اطاعت از او نشدند.
نادر که از میزان نفوذ خاندان صفوی در میان مردم آگاه بود، به شاه تهماسب دوم پیوست و سردار سپاه او شد.
اولین اقدام نادر در خدمت شاه صفوی جنگ با ملک محمود سیستانی (حاکم سیستان) بود که مانعی بر سر یکپارچگی پادشاهی ایران به حساب میآمد.
نادر خان پس از فتح خراسان، لقب تهماسبقلی خان را از شاه گرفت و به اصفهان حمله کرد و در سه جنگ مهماندوست، سر دره خوار و مورچهخورت افغانها را شکست داد و شاه تهماسب را به تخت اجدادی خود بازگرداند.
شاه طهماسب صفوی از شهرت و اعتبار نادر در بین مردم دچار رشک و حسادت گشت و برای نشان دادن قدرت خود با لشکری بزرگ به سوی عثمانی تاخت و در آن جنگ، هزاران سرباز ایرانی را در جنگ چالدران به دلیل عدم توانایی به کشتن داد و خود از میدان جنگ گریخت.
طرحریزی برنامهای، مشروعیتِ تهماسب را به چالش کشید و با نمایشِ مستی او به درباریان و نزدیکانِ تهماسب، او را فاقدِ شایستگیِ سلطنت معرفی، و پیشنهاد کرد تا فرزندِ شیرخوارِ تهماسب، عباس را به جانشینی او بگمارند.
در 17 ربیعالاول 1145 ه.ق/7 سپتامبر 1723 م، عباس به سلطنت منصوب شد و نادر «نایبُالسَّلطنه» لقب گرفت.
تهماسب بههمراه نزدیکانش تحتالحفظ به مشهد فرستاده شد.
این زمان ترکهای لزگی در مرزهای غربی شورش کردند و نادر شاه به بهانه سرکوب شورش آنها راهی مرزهای عثمانی شد.
نادر شاه پنج شهر مهم بینالنهرین را به تصرف خود درآورد و به سنندج رفت و آنجا را تصرف کرد و سپس به شاه عثمانی پیغام داد بغداد را تسلیم او کند.
پس از دستیابی به پادشاهی، وظیفه اصلیِ نظامیِ نادرشاه، شکستِ نهاییِ نیروهای باقیمانده افغان بود که حکومتِ صفوی را به پایان رسانده بودند.
________________________
سلام دوستان عزیز
در این کانال در مورد مشاهیر بزرگ تاریخ و بزرگان حال حاضر دنیا اطلاعاتی رو در اختیارتون میزارم تا شما هم چیزهایی رو در مورد این اشخاص بدونید
________________________
________________________
#زندگینامه
#مشاهیر
#پادکست
5 ماه پیش
در تاریخ 1402/11/27 منتشر شده
است.
13
بـار بازدید شده