What She Said: The Art of Pauline Kael 2018 - آن‌چه او گفت: هنر پالین کیل

Pishgum
Pishgum
1.2 هزار بار بازدید - 7 ماه پیش - پالین کیل یکی از تحسین‌شده‌ترین،
پالین کیل یکی از تحسین‌شده‌ترین، با اعتماد به‌نفس‌ترین و زیرک‌ترین منتقدان دنیای سینما بود؛ زنی که نقد‌های جنجالی زیادی نوشت و بر بسیاری از منتقدان، ازجمله راجر ایبرت تاثیر گذاشت. کِیل، وجود خشونت در فیلم را فقط به‌شرط هدفمند بودن و پیش بردن داستان جایز می‌دانست. همچنین او از آثار سینمایی سطحی و تصنعی بیزار بود.
معمولا رابطه کارگردانان و منتقدان رابطه‌ای خصمانه یا حداقل توأم با بی‌اعتنایی فرض می‌شود، اما همیشه هم این‌طور نیست؛ یا حداقل برای تارانتینو این‌طور نبوده. تارانتینو در مصاحبه با نشریه فرانسوی «پوزتیف» در سال 1992 گفته بود: «16 ساله بودم که کتاب «وقتی چراغ‌ها خاموش می‌شود» پالین کیل را گرفتم و خواندم و با خودم گفتم: «یعنی می‌شود روزی برسد که من هم مثل او یک فیلم را درک کنم.» هرچه برای نیویورکر نوشته و همه کتاب‌هایش را خوانده‌ام. به اندازه فیلمسازان از او یاد گرفته‌ام. او به من یاد داد که چطور از نظر دراماتیک جذاب باشم و چطور با تماشاگران ارتباط برقرار کنم. او استاد من بود.»
فقط تارانتینو نیست که از کیل تأثیر گرفته است. پل شریدرِ منتقد، فیلمنامه‌نویس و کارگردان هم به تأثیر کیل بر خودش ادغان کرده است. شریدر در مطلبی راجع به رابطه خودش و کیل توضیح می‌دهد که از طریق پسر رابرت وارشو، منتقدِ فیلم، به دیدن کیل می‌رود و مجذوب زن مسن ریزنقشی می‌شود که کم‌کم درمی‌یابد ارتباط با او چندان کار ساده‌ای نیست. رابطه شریدر با کیل رابطه عشق و نفرت بوده؛ گاهی دوستی و نزدیکی و گاهی دلخوری و دوری، اما در نهایت شریدر می‌نویسد روزی که بر بالین کیل حاضر می‌شود، حرف‌هایی درباره علاقه و ارادتش به او می‌زند که حتی این حرف‌ها را به مادرش هم نگفته بوده. در نمونه‌ای دیگر، وس اندرسون هم زمانی در نامه‌ای به کیل نوشت: «افکار و نوشته‌های شما در باب سینما منبع الهام بسیار مهمی برای من و فیلم‌هایم بوده است. امیدوارم از این بابت پشیمان نشده باشید.»
نسلی از منتقدان که در دهه 1990 به منتقدان اثرگذار و مهمی بدل شدند، در شروع کارشان چنان تحت تأثیر پالین کیل بودند که به آنها لقب «پائولتی‌ها» داده بودند. اِی. او. اسکات، دیوید دنبی، آنتونی لِین، دیوید ادلستین، آرموند وایت، استفانی زاکارک و چند نفر دیگر از این جمله‌اند. حتی شایعه شده بود بعد از بازنشستگی پالین کیل در 1992، این فداییان کیل با هم مشورت می‌کردند تا مکتب کیل را زنده نگه دارند. کیل به این شایعه این‌طور واکنش نشان داد که گفت برخی منتقدان سبک او را بدون اندیشه او تقلید می‌کنند.
سبک کیل چه بود که بقیه را به تقلید از او ترغیب می‌کرد؟ صفت‌ها، قیدها و فعل‌ها زیر قلم کیل به تیغ‌های بُرّان و خنجرهای آخته‌ای بدل می‌شد که بی‌هیچ رحم و شفقتی بر سر فیلمی که نمی‌پسندید فرود می‌آمد. تحقیر و استهزا و بدگویی از ارکان مختلف فیلم راهی بود تا کیل خشمش را از فیلمی که نپسندیده نشان دهد. در مقابل، کافی بود فیلمی نظرش را جلب کند تا به هر ترتیبی آن را ستایش کند و ضعف‌های آشکارش را نادیده بگیرد. همین واکنش بی‌واسطه و عینیِ او به فیلم‌ها بود که نامش را در باشگاه مردانه نقد فیلم بلندآوازه ساخت. نثر کیل نثری پرخون و برانگیزاننده بود و اندیشه مرکزی نوشته‌هایش به کشف لذت فیلم‌ها نظر داشت؛ اینکه چرا فیلمی تا این حد لذت‌بخش است و چرا باید آن را جدی گرفت. همین شور و شوقش بود که او را محبوب خوانندگان می‌کرد. آنها می‌دیدند کیل از همان نقطه‌ای به فیلم‌ها می‌نگرد که مخاطب عام سینما در آنجا ایستاده است. در واقع کیل ریویونویسی را به فرم ادبی و هنری ارتقا داد و همزمان آن را در میان خوانندگان نیویورکر محبوبیت بخشید.
‪@Pishgum‬
#documentary
#paulinekael
7 ماه پیش در تاریخ 1402/09/10 منتشر شده است.
1,276 بـار بازدید شده
... بیشتر