خوداینامگ Khwaday Namag
3.2 هزار بار بازدید -
8 سال پیش
-
برای چشمان شنوا و زیبایی
برای چشمان شنوا و زیبایی که ایران را با همه زخمهایش دوست دارند، و برای «ایران درّودی» بانوی پُر رمز و راز نقاشی
در بحث میراث مکتوب نیاکان، به یادگار زریران، نامه تنسر، گاتاها، ماتیکان یوشت فریان، درخت آسوریگ، اَوِستایِ گاهانی و غیرگاهانی و اندرزنامههای کهن ایرانی اشاره شد. با یادآوری این واقعیت که ایدههای روزگار قدیم با جامعه امروز ما همخوانی ندارد و هویت ملی ایرانی، در هویت باستانی خلاصه نمیشود، این قسمت را به داستان خداینامه، سرگذشت پهلوانان و تاریخ حماسی ایران اختصاص میدهم.
...
از دوره هخامنشیان، ثبت وقایع مهم سالیانه از رسوم دربار پادشاهان ایران بود. اشکانیان و ساسانیان نیز کتابهایی در تاریخ شاهان خود داشتهاند. مهمترین اثر تاریخی دورهٔ ساسانی که در آن نام پادشاهان ایرانی و وقایع دورانهای مختلف(البته آمیخته با افسانه)، ضبط شده، خَوداینامگ Khwadāy-Nāmag است که متشکل از دو واژه «خودای» xwaday به معناى شاه و «نامگ» namag به معناى کتاب میباشد. میتوان آنرا کتاب شاهان یا شاهنامه نامید. در روزگار قدیم شاهنامه نام عمومی همه کتابهایی است که در موضوع داستانهای باستانی نوشته یا سروده میشدند.
...
خداینامه به زبان پهلوی است و تدوینکنندگان آن از منابع سُریانی هم(مثلاً در مورد اسکندر) استفاده کردهاند. مضمون این کتاب کُهَن تاریخ حماسی ایران، آفرینش جهان و نخستین شهریار تا مرگ یزدگرد سوم ساسانى است و در تهیه و تنظیم آن دبیران شاهی، موبدان و خاندانهای بزرگ ساسانی نقش داشتهاند. خداینامه در دورهای شکل گرفت که از میانههای سدۀ چهار میلادی، پیوند میان نهاد دین و نهاد دولت آغاز شدهبود.
...
ایرانیان قدیم در دوره ساسانی زرتشتی بودند، و از خداوندگار عالم تعبیر به هرمز(اورمزد) میکردند و کلمه «خدای» را که به معنی سَروَر و فرمانروا است، فقط برای شاهان بکار برده و آنان را خداوندگار (خدایگان) مینامیدند. در کتیبههای پهلوی که در آنها نوشتههائی به یادگار مانده، اردشیر و شاپور و نرسه و بهرام و...همهجا «خدایگان» و از نژاد خدایان نامیده شدهاند.
ابوالحسن علی بن حسین مسعودی در مروج الذهب پیشدادیان را «خداهان» یعنی پروردگاران نامیده و حمزه اصفهانی در تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، از قاتل یزدگرد سوم با عنوان «خداه کشان» (یعنی شاه کشان) یادکردهاست.
جّد سامانیان را هم «سامان خداه» میگفتند، چون در ناحیه سامان از نواحی بلخ فرمانروا بودهاست. واژههای مشابه مانند «کابل خدای»، «زابل خدای»، و «کدخدای» نیز قایل تأمل است.
..
متن اصلی خداینامه به زبان فارسی میانه در دست نیست، اما عنوان این کتاب چند بار در متون کهن آمدهاست. ازجمله: ابنندیم در الفهرست(صفحات ۱۳۲، ۳۰۵، ۳۶۴)، تاریخ حمزۀ اصفهانی(صفحات ۱۵، ۱۹، ۴۳)، التنبیه و الاشراف مسعودی(صفحه ۱۰۶)، البدء و التاریخ مقدسی(صفحات ۱۹۵-۱۹۷)، السعاده و الاسعاد ابوالحسن عامری(صفحات ۲۹۶، ۲۹۸، ۳۰۰) تاریخ بلعمی(صفحه ۱۲۶)، مجمل التواریخ و القصص... همچنین متن پهلوی بندهش. از فصل راجع به دوره موبدان(در کتاب بندهش) معلوم میشود که مؤلف آن خداینامه را میشناختهاست.
...
باتوجه به اینکه مؤلفان اغلب این کتابها معاصر بودند و هریک در مواضع متفاوتی، از این کتاب نام بردهاند، معلوم میشود هیچیک عنوان آن را از دیگری نگرفته و این عنوان در آن زمان در میان نویسندگان شناخته شده بودهاست. شایان توجه است که بعد از هجوم اعراب به ایران زمین، خداینامه با عنوانهایی مانند سِیَرالمُلوک یا سیر ملوک الفرس، سیر العجم، تاریخ ملوک بنی ساسان و نامۀ پادشاهان پارس و... بر سر زبان افتاد.
...
ماخذ عمده مورخینی چون طبری و یعقوبی و ابوحنیفه دینوری و مسعودی و ابن قتیبه و بلاذری و حمزه اصفهانی و ثعالبی و... هم خداینامه بود. کتبی چون «گرشاسپنامه» اسدی طوسی(با کتاب دقیقی که همین نام را داشت متفاوت است) نیز، که دربارهٔ دلاوریهای گرشاسپ، پهلوان سیستانی (نیای بزرگ رستم) است، ریشه در خداینامه دارد. خداینامه بر شاهنامه ابوالموید بلخی و شاهنامه ابومنصوری هم تاثیر گذاشت.
...
فایل صوتی
http://www.hamneshinbahar.net/mp3file...
...
مقاله مربوط به این بحث:
http://www.hamneshinbahar.net/article...
...
سایت همنشین بهار
http://www.hamneshinbahar.net
در بحث میراث مکتوب نیاکان، به یادگار زریران، نامه تنسر، گاتاها، ماتیکان یوشت فریان، درخت آسوریگ، اَوِستایِ گاهانی و غیرگاهانی و اندرزنامههای کهن ایرانی اشاره شد. با یادآوری این واقعیت که ایدههای روزگار قدیم با جامعه امروز ما همخوانی ندارد و هویت ملی ایرانی، در هویت باستانی خلاصه نمیشود، این قسمت را به داستان خداینامه، سرگذشت پهلوانان و تاریخ حماسی ایران اختصاص میدهم.
...
از دوره هخامنشیان، ثبت وقایع مهم سالیانه از رسوم دربار پادشاهان ایران بود. اشکانیان و ساسانیان نیز کتابهایی در تاریخ شاهان خود داشتهاند. مهمترین اثر تاریخی دورهٔ ساسانی که در آن نام پادشاهان ایرانی و وقایع دورانهای مختلف(البته آمیخته با افسانه)، ضبط شده، خَوداینامگ Khwadāy-Nāmag است که متشکل از دو واژه «خودای» xwaday به معناى شاه و «نامگ» namag به معناى کتاب میباشد. میتوان آنرا کتاب شاهان یا شاهنامه نامید. در روزگار قدیم شاهنامه نام عمومی همه کتابهایی است که در موضوع داستانهای باستانی نوشته یا سروده میشدند.
...
خداینامه به زبان پهلوی است و تدوینکنندگان آن از منابع سُریانی هم(مثلاً در مورد اسکندر) استفاده کردهاند. مضمون این کتاب کُهَن تاریخ حماسی ایران، آفرینش جهان و نخستین شهریار تا مرگ یزدگرد سوم ساسانى است و در تهیه و تنظیم آن دبیران شاهی، موبدان و خاندانهای بزرگ ساسانی نقش داشتهاند. خداینامه در دورهای شکل گرفت که از میانههای سدۀ چهار میلادی، پیوند میان نهاد دین و نهاد دولت آغاز شدهبود.
...
ایرانیان قدیم در دوره ساسانی زرتشتی بودند، و از خداوندگار عالم تعبیر به هرمز(اورمزد) میکردند و کلمه «خدای» را که به معنی سَروَر و فرمانروا است، فقط برای شاهان بکار برده و آنان را خداوندگار (خدایگان) مینامیدند. در کتیبههای پهلوی که در آنها نوشتههائی به یادگار مانده، اردشیر و شاپور و نرسه و بهرام و...همهجا «خدایگان» و از نژاد خدایان نامیده شدهاند.
ابوالحسن علی بن حسین مسعودی در مروج الذهب پیشدادیان را «خداهان» یعنی پروردگاران نامیده و حمزه اصفهانی در تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، از قاتل یزدگرد سوم با عنوان «خداه کشان» (یعنی شاه کشان) یادکردهاست.
جّد سامانیان را هم «سامان خداه» میگفتند، چون در ناحیه سامان از نواحی بلخ فرمانروا بودهاست. واژههای مشابه مانند «کابل خدای»، «زابل خدای»، و «کدخدای» نیز قایل تأمل است.
..
متن اصلی خداینامه به زبان فارسی میانه در دست نیست، اما عنوان این کتاب چند بار در متون کهن آمدهاست. ازجمله: ابنندیم در الفهرست(صفحات ۱۳۲، ۳۰۵، ۳۶۴)، تاریخ حمزۀ اصفهانی(صفحات ۱۵، ۱۹، ۴۳)، التنبیه و الاشراف مسعودی(صفحه ۱۰۶)، البدء و التاریخ مقدسی(صفحات ۱۹۵-۱۹۷)، السعاده و الاسعاد ابوالحسن عامری(صفحات ۲۹۶، ۲۹۸، ۳۰۰) تاریخ بلعمی(صفحه ۱۲۶)، مجمل التواریخ و القصص... همچنین متن پهلوی بندهش. از فصل راجع به دوره موبدان(در کتاب بندهش) معلوم میشود که مؤلف آن خداینامه را میشناختهاست.
...
باتوجه به اینکه مؤلفان اغلب این کتابها معاصر بودند و هریک در مواضع متفاوتی، از این کتاب نام بردهاند، معلوم میشود هیچیک عنوان آن را از دیگری نگرفته و این عنوان در آن زمان در میان نویسندگان شناخته شده بودهاست. شایان توجه است که بعد از هجوم اعراب به ایران زمین، خداینامه با عنوانهایی مانند سِیَرالمُلوک یا سیر ملوک الفرس، سیر العجم، تاریخ ملوک بنی ساسان و نامۀ پادشاهان پارس و... بر سر زبان افتاد.
...
ماخذ عمده مورخینی چون طبری و یعقوبی و ابوحنیفه دینوری و مسعودی و ابن قتیبه و بلاذری و حمزه اصفهانی و ثعالبی و... هم خداینامه بود. کتبی چون «گرشاسپنامه» اسدی طوسی(با کتاب دقیقی که همین نام را داشت متفاوت است) نیز، که دربارهٔ دلاوریهای گرشاسپ، پهلوان سیستانی (نیای بزرگ رستم) است، ریشه در خداینامه دارد. خداینامه بر شاهنامه ابوالموید بلخی و شاهنامه ابومنصوری هم تاثیر گذاشت.
...
فایل صوتی
http://www.hamneshinbahar.net/mp3file...
...
مقاله مربوط به این بحث:
http://www.hamneshinbahar.net/article...
...
سایت همنشین بهار
http://www.hamneshinbahar.net
8 سال پیش
در تاریخ 1395/10/27 منتشر شده
است.
3,205
بـار بازدید شده