فاشیسم : قسمت 3/3 - یهودستیزی و حزب نازی آلمان

Deep Podcast
Deep Podcast
69.9 هزار بار بازدید - 5 ماه پیش - حمایت اختیاری از دیپ پادکست:
حمایت اختیاری از دیپ پادکست:
Patreon: deeppodcastiran

Instagram: Instagram: deep.podcast
Telegram Channel: Https://www.telegram.me/deeppodcast
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
music by :
@ScottBuckley  
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
جنبشهای فاشیستی، بحرانِ نظام لیبرالی و تکامل فاشیسم اثر ارنست نولته
عناصر و خاستگاه توتالیتر - هانا آرنت
توضیحات مترجم (مهدی تدینی) در مورد فاشیسم
ــــــــــــــــــــــــــــ
لینک هر سه قسمت فاشیسم
قسمت اول:
فاشیسم : قسمت 1/3 - فاشیسم چگونه ظهور...
قسمت دوم:
فاشیسم : قسمت 2/3 - موسولینی و فاشیسم...
قسمت سوم:
فاشیسم : قسمت 3/3 - یهودستیزی و حزب ن...
ـــــــــــــــــــــــــ
آلمان در جنگ جهانی اول شکست خورده بود. آلمان بسیار قدرتمند بود و این شکست یک شوک بزرگ به جامعه آلمان وارد کرد. از سال دوم جنگ رسما تمام تصمیمات در آلمان بر عهده ستاد کل ارتش این کشور بود. بالاترین مقام در این سازمان رو فیلد مارشال پاول فون هیندنبورگ و ژنرال اریش لودندورف بر عهده داشتند. از اونجایی که آلمان درگیر جنگ بود، عملا کنترل کشور به دست ژنرال های عالی رتبه اقتاد.
تا سالهای پایانی جنگ آلمان در اکثر جبهه ها پیروز قاطع بود، اما اون اواخر به ویژه یک سال پایانی، اوضاع جبهه ها اصلا تعریفی نداشت. در این دوران روسیه تسلیم شده بود و از جنگ خارج شد، آمریکایی ها هم هنوز به طور کامل آماده پیوستن به جبهه ها نبودند، با این حال اوضاع جبهه ها در فرانسه اصلا خوب نبود.
کاری که این دو ژنرال آلمانی کردند این بود که اخبار جنگ رو از مردم و سیاست مدارها پنهون میکردند و نمیزاشتن خبر شکست ها به مقامات و مردم درز پیدا کنه. اما از اواخر اگوست 1918، کم کم خبرهای بد جبهه ها، به گوش مردم میرسه. ژنرال های ارتش هم که دیدن اوضاع در جبهه‌ی جنگ داره خراب میشه سریعا پای دولت رو به میون کشیدند. به حکومت فشار اوردن که سریعا یه دولت جدید تشکیل بده و به سرعت به متفقین درخواست آتش بس بده. بدین ترتیب بعد از آتش بس هر اتفاقی بیفته خیلی راحت میشه همه تقصیرها رو به گردن این دولت و کابینه جدید انداخت.
اوضاع مردمِ آلمان در اون دوران بسیار بد بود. انگلیس فرانسه و آمریکا، آلمان رو محاصره کرده بودند و قحطی و گرسنگی سراسر آلمان رو فرا گرفته بود. اقتصاد نابود شده بود و تورم رو به افزایش بود. مردم برای همه نیازهاشون مجبور بودن کوپن دریافت کنند. وضعیت جبهه ها هم که خراب بود و امیدی به آینده نمیرفت. در چنین اوضاعی بود که رفته رفته تحرکات انقلابی از سوی چپ ها داشت شروع میشد. با یک جرقه کوچیک از بندر کیل در شمال آلمان، به یک باره آتش انقلاب سراسر آلمان رو در بر گرفت. انقلابی بسیار سریع، غافلگیر کننده و بدون خونریزی.
اما این انقلاب نتیجه تفکرات و یا میل کل مردم نبود. یک انقلاب شتابزده و بدون فکر بود که تنها دلیلش وضعیت متزلزل و نابسامان حکومت بود.
در زمان انقلاب، حکومت بسیار ضعیف شده بود. اوضاع جبهه ها اصلا تعریفی نداشت و همه دنبال مقصر برای اوضاع فاجعه بار آلمان میگشتن.
فاشیسم بدون شک یکی از حکومت هاییه که ایدئولوژی، بسیار در اون پررنگ و مهمه. هیتلر نوشته های زیادی در مورد سیاست قدرت داشت ولی اینها اصلا حرف های تازه ای نبودن. قبل از اون هم خیلی ها معتقد بودن آلمان باید ابرقدرت بشه و مثلِ بقیه اروپایی ها مستعمره داشته باشه. اما چیزی که ناسیونال سوسیالیسم رو از بقیه جنبش های ایدئولوژیک متمایز میکنه، یهودستیزی بود. در واقع مهمترین ایدئولوژی در ناسیونال سوسیالیسم، ایدئولوژی یهودستیزیه.
اما این یهودستیزی اصلا ساخته آلمان ها نبود. در واقع  اصلا محصول آلمان نبود بلکه یهودستیزی یک ریشه چند صد ساله در اروپا داره. برای مثال مارتین لوتر، بنیانگذار آیین پروتستان، در سال 1546 از دنیا رفت. در دو سه سال آخر عمرش یهودستیز میشه و دو رساله بر ضد یهودیان مینویسه. این دو رساله واقعا اندیشه های وحشتناکی دارن. اندیشه هایی بسیار تندتر از هیتلر و تمام رهبرانِ حزبِ نازی.
مارتین لوتر معتقد بود همه کنیسه های یهودیان رو باید آتش زد. کتاب هاشون رو سوزوند. زنهای یهودی باید به کنیزی گرفته بشن و مردهای یهودی همگی باید به عنوان برده به بیگاری گرفته بشن. این رساله ها مربوط به 4 قرن قبل از  روی کار اومدن هیتلر میشه و تازه این قدیمی ترین سند یهودستیزی نیست. یعنی در قرن های پیشین، همین تفکرات وجود داشتن.
فاشیسم یک تفکر سیاسی رادیکاله. در جوامع ازادی که در اون جرقه های انقلاب وجود داشته باشه، میشه منتظر ظهور فاشیسم بود، چون حکومت های دموکراسی، ابزاری برای سرکوب انقلابیون ندارند. در هر سه جنبش اصلی فاشیسم، ما تنفر از یک جریان رو میبینیم. در واقع فاشیسم حاصل تنفر از یک جریانه. همین تنفر باعث میشه که در یک جریان فاشیستی، هر نوع خشونتی توجیه پذیر باشه. اما فاشیسم به این سه جنبش ختم نخواهد شد و اگر در جوامع آزاد، هرج و مرج و تحرکات انقلابی به وجود بیاد، احتمالا باید منتظر ظهور یک جریان فاشیستی جدید باشیم.
در زمان ماجرای دریفوس روزنامه های فرانسوی به طور کاملا علنی چیزهای بسیار ترسناکی در مورد یهودیان میگفتن. مثلا میگفتن باید همه یهودیا رو جمع کینم همه رو بندازیم تو آب جوش. حتی بعضیا اینجور نوشته بودن که حیفه برای هر یدونه یهودی یه گلوله حروم بشه، بهتره اینا رو ردیف کنیم که بشه با یک گلوله چنتاشونو کشت و خیلی گلوله حروم نشه.
اصلا تئودور هرتسل که بنیانگذار نظریه صهیونیسم هم هست  بعد از همین ماجرای دریفوس بود که به این نتیجه رسید ، یهودیان نمیتونن در اروپا حل بشن و باید همه یهودیا به یک مکان واحد برن و یک کشور جدید به وجود بیارن. ایده ای که در نهایت به تاسیس کشور اسرائیل انجامید.
این قضیه ادامه داشت تا در جریان دریفوس دیدیم که تا چه حد این یهودستیزی جلو رفت از طرف دیگه بانکداران یهودی در هر کشوری که بودن، سرمایه هاشون رو با هم به اشتراک میزاشتن به همین دلیل یک ثروت زیادی هم در دست اونا بود.
5 ماه پیش در تاریخ 1402/11/23 منتشر شده است.
69,999 بـار بازدید شده
... بیشتر