❌همه حتی از شنیدن اسم این زن وحشت دارن❌
15.5 هزار بار بازدید -
7 ماه پیش
-
فکر کن یه خونه قدیمی،
فکر کن یه خونه قدیمی، در و دیواراش پر از عکسای زرد شده و وسایلی که هر کدومش یه داستان داره. هوا داره تاریک میشه و یه جوری هست که انگار همه چیز میخواد حرف بزنه. تو همین موقعه که یه سایه میبینی از گوشه چشمت. نه، نگو که باد بوده. صداش بیشتر شبیه قدم زدنه. هر چی بیشتر گوش میدی، انگار صداها واضحتر میشن. یه دفعه یاد قصههای مادربزرگ میوفتی، که میگفت روحها توی خونههای قدیمی پناه میگیرن. حالا چی؟ بمونی ببینی انتهای قصه چی میشه یا بزنی به چاک و بری؟
7 ماه پیش
در تاریخ 1402/12/29 منتشر شده
است.
15,549
بـار بازدید شده