Dar Entezare Aftab - Episode 60 - سریال در انتظار آفتاب- قسمت 60- ورژن 90دقیقه ای- دوبله فارسی
5.3 هزار بار بازدید -
7 ماه پیش
-
سریال در انتظار آفتاب- قسمت
سریال در انتظار آفتاب- قسمت 60 - ورژن 90دقیقه ای
احمد سایار از خانه خارج می شود. باریش به سرعت به اتاق کار او می رود تا نامه ای را که دمت به او داد و احمد آن نامه را در دستگاه تیکه تیکه کرده بود بردارد. ولی احمد سایار به خاطر اینکه گوشی مبایلش در خانه جا مانده به خانه بازمی گردد. باریش کتاب دیکشنری را بهانه می کند و از اتاق خارج می شود. تولین به مزون ملدا می رود و برای شهادت در دادگاه از آیشن قول می گیرد. سپس دمت را می بیند و با او بحث کرده خبر طلاقش از جهان را به او می دهد. بعد از رفتن تولین ملدا از دمت خواهش می کند مزون او را رها نکند. جهان با دمت به خانه می رود تا تولد زینب را تبریک بگویند. کرم به دیدن زینب می رود و به او می گوید آنها دیگر نمی توانند با هم ادامه بدهند. اما ناگهان کرم می گوید با من ازدواج می کنی و افق با ماشین عروس به سمت آنها می آید. جهان به دمت می گوید من تو را دوست دارم و شما حق ندارید استانبول را ترک کنید. کرم و زینب به دفتر عقد و ازدواج می روند و برای عقد مدارکشان را تهیه می کنند. تولین بی خبر از فیلمی که جهان از رابطه ی او با جم در دست دارد، در تعقیب جهان است تا مدارکی از ملاقات های او و دمت به دست آورد....
خلاصه داستان سریال ترکی در انتظار آفتاب
در انتظار آفتاب با رازهای پنهان، عشق های نافرجام، فریب ها و ناامیدی ها قصه ی مادر و دختری به نام های دمت و زینب است که در بورسا زندگی متوسطی دارند. دمت خیاط است و این اواخر شرایط کاری اش زیاد مناسب نیست. او تمام پس اندازش را از دست داده و شرایط خوبی ندارد. ژاله دوست دوران کودکی دمت دست یاری به سوی آنها دراز می کند. او مدیر دبیرستان خصوصی سایر، یکی از معتبرترین کالج های استانبول است. به خاطر شرایط تحصیلی، آینده ی زینب و ایجاد شروعی دوباره، مادر و دختر، با وجود مخالفت های زینب، به استانبول نقل مکان می کنند. در واقع، ژاله برنامه های زيادي دارد و رازی را پنهان می کند که زندگی هر دوی آنها را تغییر می دهد. در داستانی که بر محور عشق بین جوانان پیش می رود، بزرگترها با رازهای گذشته خود روبرو می شوند و زندگی همه زیر و رو می شود. زینب، دختر جوان بسیار لجباز و یک دنده ای است که در اولین روز مدرسه با کرم، پسر صاحب مدرسه، درگیر می شود. کرم پسر شروری است که از نام خانوادگی و موقعیت اجتماعی خانواده اش استفاده کرده و قدرت خود را به رخ هم سن و سال هایش می کشد. تنها کسی که در این شرایط دست یاری به سوی زینب دراز می‌کند، پسر خوب و باادبی به اسم باریش است که مانند یک برادر با کرم بزرگ شده و .....
برای تماشای قسمت های بعدی و همچنین سریالهای ترکی دیگر با دوبله ی فارسی، کانالهای ما را سابسکرایب کنید
@OTVDrama
@OTVGold
@OTVPlus
@OTVPrime
@EshgheMamnoo
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
Instagram : Instagram: otvfarsi
Telegram : https://t.me/+UMVWB4NFWCEyZGVk
Facebook: otvf.farsi
احمد سایار از خانه خارج می شود. باریش به سرعت به اتاق کار او می رود تا نامه ای را که دمت به او داد و احمد آن نامه را در دستگاه تیکه تیکه کرده بود بردارد. ولی احمد سایار به خاطر اینکه گوشی مبایلش در خانه جا مانده به خانه بازمی گردد. باریش کتاب دیکشنری را بهانه می کند و از اتاق خارج می شود. تولین به مزون ملدا می رود و برای شهادت در دادگاه از آیشن قول می گیرد. سپس دمت را می بیند و با او بحث کرده خبر طلاقش از جهان را به او می دهد. بعد از رفتن تولین ملدا از دمت خواهش می کند مزون او را رها نکند. جهان با دمت به خانه می رود تا تولد زینب را تبریک بگویند. کرم به دیدن زینب می رود و به او می گوید آنها دیگر نمی توانند با هم ادامه بدهند. اما ناگهان کرم می گوید با من ازدواج می کنی و افق با ماشین عروس به سمت آنها می آید. جهان به دمت می گوید من تو را دوست دارم و شما حق ندارید استانبول را ترک کنید. کرم و زینب به دفتر عقد و ازدواج می روند و برای عقد مدارکشان را تهیه می کنند. تولین بی خبر از فیلمی که جهان از رابطه ی او با جم در دست دارد، در تعقیب جهان است تا مدارکی از ملاقات های او و دمت به دست آورد....
خلاصه داستان سریال ترکی در انتظار آفتاب
در انتظار آفتاب با رازهای پنهان، عشق های نافرجام، فریب ها و ناامیدی ها قصه ی مادر و دختری به نام های دمت و زینب است که در بورسا زندگی متوسطی دارند. دمت خیاط است و این اواخر شرایط کاری اش زیاد مناسب نیست. او تمام پس اندازش را از دست داده و شرایط خوبی ندارد. ژاله دوست دوران کودکی دمت دست یاری به سوی آنها دراز می کند. او مدیر دبیرستان خصوصی سایر، یکی از معتبرترین کالج های استانبول است. به خاطر شرایط تحصیلی، آینده ی زینب و ایجاد شروعی دوباره، مادر و دختر، با وجود مخالفت های زینب، به استانبول نقل مکان می کنند. در واقع، ژاله برنامه های زيادي دارد و رازی را پنهان می کند که زندگی هر دوی آنها را تغییر می دهد. در داستانی که بر محور عشق بین جوانان پیش می رود، بزرگترها با رازهای گذشته خود روبرو می شوند و زندگی همه زیر و رو می شود. زینب، دختر جوان بسیار لجباز و یک دنده ای است که در اولین روز مدرسه با کرم، پسر صاحب مدرسه، درگیر می شود. کرم پسر شروری است که از نام خانوادگی و موقعیت اجتماعی خانواده اش استفاده کرده و قدرت خود را به رخ هم سن و سال هایش می کشد. تنها کسی که در این شرایط دست یاری به سوی زینب دراز می‌کند، پسر خوب و باادبی به اسم باریش است که مانند یک برادر با کرم بزرگ شده و .....
برای تماشای قسمت های بعدی و همچنین سریالهای ترکی دیگر با دوبله ی فارسی، کانالهای ما را سابسکرایب کنید
@OTVDrama
@OTVGold
@OTVPlus
@OTVPrime
@EshgheMamnoo
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
Instagram : Instagram: otvfarsi
Telegram : https://t.me/+UMVWB4NFWCEyZGVk
Facebook: otvf.farsi
7 ماه پیش
در تاریخ 1402/09/11 منتشر شده
است.
5,392
بـار بازدید شده