طی طریق سالک در عوالم ربوبی - آیت الله محمدرضا نکونام
1.2 هزار بار بازدید -
9 ساعت پیش
-
بینهایت عوالم آفریدهٔ هستی است.
بینهایت عوالم آفریدهٔ هستی است. عوالم بیپایانی در سیر نزول و نیز عوالم نامتناهی در سیر صعود است؛ بهگونهای که نمیشود ناسوت را آخرین عالم دانست و هیولای اولی را که ساختهٔ ذهن فلسفیان است کف خلقت دانست، بلکه همانند اسمای الهی، اولین آن آخرین است و نزول آن صعود است و آخرین آن اولین است و صعود آن نزول است. ناسوت همانطور که اول است، آخر هم هست و اول بودن آن به اعتبار افعال اختیاری و ارادی آدمیان است. هم «إِنَّا لِلَّهِ» به صورت اسمی و ثابت آمده و هم «وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ»(۱). «إِنَّا لِلَّهِ» یعنی تمامی پدیدهها در سیر و حرکت است از حق تعالی به صورت اختصاصی. «لام» آن برای رفع توهم آمده است؛ چرا که اگر «مِن» میآمد، توهم نشویه بودن آن میرفت و برخی پدیدهها را تولیدی حق تعالی میدانستند.
هر ذرهای از حق تعالی است و اسمی از اسمای خداوند مربی اوست. تمامی ریز ریز و ذره ذرهٔ پدیدهها و کوچکترین واحدی که برای آن شناخته شده، تمامی از اسما و صفات الهی و از تعینات ربوبی نزول پیدا میکند و ذرهای نیست که تمامی عوالم نزول و صعود را طی نکند. همه چیز نزول الهی است و هر چیزی به تمامی اسمای الهی به تبرک آلاییده و پایین آمده است. یعنی هر ذرهای در اسما و صفات الهی دست به دست گردیده و یک اسم یک اسم و یک صفت یک صفت را زیارت کرده است. سنگی که ممکن است زیر پای ما باشد تمامی اسما و صفات الهی را زیارت کرده و از عوالم بیشماری گذشته است تا به زمین نشسته است. اگر دستی ولایی چنین سنگی را لمس کند، تمامی اسما و صفات الهی را در آن میشناسد. میتوان هر پدیدهای را طواف کرد. دور آن گشت. به آن سلام کرد. برای آن کرنش داشت، البته اگر کسی ولی اللهی باشد، وگرنه فرد عادی حتی اگر ولی الهی را نیز ببیند حتی به او نظر نمیاندازد؛ این در حالی است که دیگر پدیدهها در برابر صاحب ولایت کرنش دارند و به او سلامی در نهایت احترام عرض میکنند، ولی این صاحب ولایت است که رؤیت و شهود آن را دارد. هر پدیدهای هرچند سنگی باشد آگاهی دارد. ما در دنیایی تمام آگاه زندگی میکنیم که هیچ پدیدهای نیست که علم و دل نداشته باشد و آدمیان گمراه در مغاک تیرهٔ خود چه ظلمها که بر آنها روا نمیدارند. اطفال آدمیان نیز چنین آگاهیهایی دارند و بزرگسالان با آنان چون بزغالهای که چیزی نمیداند رفتار میکنند؛ در حالی که شریعت از نزدیکی در اتاقی که طفلی شیرخواره هست نهی کرده است؛ تا وی دریده نگردد و در آینده به فحشا مبتلا نشود؛ زیرا ضمیر کودک، آن هم خودآگاه چنین فعلی را به خود میگیرد. هیچ پدیدهای نیست که شعورمند نباشد. عوالم نزول به خودی عوالمی نامتناهی است. هر ذرهای لابهلای اسما و صفات الهی نشسته است.
در ناسوت به اعتبار اختیاری که به صورت مشاعی است رجوع به حق تعالی صدق میکند و شروع «وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ» است؛ در حالی که پایان «إِنَّا لِلَّهِ» است، وگرنه به دقت عقلی هر نزولی صعودی با خود دارد و هر صعودی نزولی. در نزول جز فعل الهی نیست و پدیده نقشی در آن ندارد و در صعود است که اختیار آدمیان نقش خود را ظاهر میکند. نزول و صعود نیز دو نقطهٔ متفاوت دارد و چنین نیست که صعود به همان نقطهٔ نخستین نزول منتهی شود. دنیا و ناسوت مقام جمعی دارد و برای همین است که برترین عوالم است و چون مقام جمعی دارد اول آن عین آخر است و این حرکت دورانی پیوسته و مدام آن است. دنیا جمع میان نزول و صعود است و دیگر عوالم چنین خصوصیتی ندارد. دنیا اسم اعظم الهی است؛ زیرا هم نزول را تمام میکند و هم صعود را شروع میکند و این قام جمعیت ناسوت است؛ برخلاف عوالم دیگر که یا فقط در نزول است و یا فقط در صعود. عرش، لوح، قلم، کرسی، عالم محو، عالم اثبات، عالم قضا و عالم قدر، تمامی در سیر نزول است و به آخرت ارتباطی ندارد و در این میان، عالم «مُثُل» اصطلاحی است که مصداقی ندارد و بافتهٔ ذهن برخی فلسفیان است، ولی عالم مثال که همان عالم ذر است در این سیر است. عالم ذر از عوالم ماورایی و پیشینی ناسوت است و در آن عالم با هر پدیدهای تمرینی داشتهاند تا برای ورود به ناسوت آموزشهای لازم را دیده باشد. در سیر صعود برزخ و قیامت دو عالم نزدیک است که از آن خبر داده شده است و عوالم دیگری است که خبری از آن به صراحت گزارش نشده است. کسی که بتواند در سیر نزول، سیر قهقرایی داشته باشد بسیار توانمند است و کمتر کسی میتواند این قدرت را در خود بیابد. نخستین آن عالم مثال است که اگر کسی به آن ورود پیدا کرد میتواند به عوالم بالاتر نیز ورود یابد وگرنه زمینگیر میشود. برخی میتوانند عالم قبر، برزخ مثال، حشر و نشر و قیامت و مواقفی که دارد را آگاه شوند. رفتن به برزخ سخت است و رفتن به عالم ذرّ سختتر است. رفتن به قیامت خیلی سخت است، ولی به عرش رفتن بسیار سختتر است؛ چرا که همانند شنا برخلاف جریان آب است. امروزه کیست که بتواند کرسی عرششناسی و درس معراج و کلاس برزخ داشته باشد؟! امروزه کیست که هرچه سن وی بالاتر میرود از آخرت مأیوستر نشود و به دنیا بیشتر نگراید؟! امروزه کیست که صاحب یقین باشد؟! البته اگر نخواهیم شعار بدهیم و آدمهایی را نام ببریم که گاه علم دارند به این که علم و یقین ندارند! کیست که از حقیقت پر باشد و عوالم ماورایی تا حق تعالی را بشناسد؟
خداوند خود را پروردگار عالمیان معرفی میکند. عالمهایی که پر از جمعیت است. بسیاری در راه قیامت هستند. فراوانی در زمین ناسوتی هستند. آیا میشود عوالم دیگری با موجوداتی ناشناخته باشد؟ قرآن کریم وقتی ابولهب را نفرین میکند میفرماید: «سَیصْلَی نَارا ذَاتَ لَهَبٍ»(۱). قیامت این ناسوت برای خداوند زود است، عجب، خداوند چه بزرگمرتبه است که چنین قیامتی برای او زود است. او چه عوالمی دارد که هنوز ناشناخته است؟! چه دور از حقیقت است اندیشهای که «الْعَالَمِین» را شبه جمع میداند یا عالم را منحصر در دو میشمرد.
آیت الله محمدرضا نکونام
منبع: تفسیر هدی
#عوالم_ملکوتی#سیر_و_سلوک#عرفان
9 ساعت پیش
در تاریخ 1403/07/07 منتشر شده
است.
1,257
بـار بازدید شده