مطلق گرایی ,خود شیفتگی,خشونت و جنگ = جهنم موجود ، استاد کوهپایه
319 بار بازدید -
4 ماه پیش
-
بنام خداموضوع بحث:جنگ و خشونت
بنام خدا
موضوع بحث:جنگ و خشونت با محوریت مطلق گرایی /خودمحوری
انسان شناسی دینی
انسان شناسی ،دینی انسان را موجودی میداند که علی رغم داشتن
فطرتي الهی، واجد صفاتی نامطلوب است. صفاتی که خداوند برای انسان
برشمرده عبارتند از
ضعیف (نساء) (۲۸)وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا
؛ ظلوم گفـار (ابراهیم، ۳۴)؛ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ
عجول(اسراء، ۱۱)؛وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا
يؤوس قنوط [مأيوس نوميد] (فصلت، ۴۹) فَيَئُوسٌ قَنُوطٌ
؛ قتور [بخيل] (اسراء.۱۰۰) وَكَانَ الْإِنْسَانُ قَتُورًا
جدل پیشه (کهف (۵۴)وَكَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا
شتابکار ،(انبیاء (۳۷)خُلِقَ الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ
قدر ناشناس و كفور (حج۶۶)؛إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ
ستیزه جوی آشکار (یس) ۴۷؛
ناسپاس آشکار (زخرف، ۱۵) إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ مُبِينٌ
و بسیارناسپاس (عبس، ۱۷)؛قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفَرَهُ ﴿۱۷﴾
كشته باد انسان چه ناسپاس است
ناشکیبا (معارج (۱۹)؛خُلِقَ هَلُوعًا
نگران ،معارج، ۲۰)؛إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا
بخیل (معارج، ۲۱)؛وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا ﴿۲۱﴾
به کارگیرنده فرصتِ عمر در بدکاری ،قیامت (۵؛بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿۵﴾
سرکش و طاغی (علق، ۶)؛كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى ﴿۶﴾
حقا كه انسان سركشى مى كند (۶)
بسیار مالدوست (عادیات (۸)؛وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ
زیانکار (عصر (۲)
ظلوم جهول (احزاب (۷۲)؛إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا
بی تاب و بی ظرفیت و دمدمی مزاج در برابر خیر و شر (معارج ۱۹۲۱)؛
مغرور حتی در برابر خدا انفطار (۶)يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ ﴿۶﴾
اى انسان چه چيز تو را در باره پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته
……
دفتر اول ۱۰۱۹
چند صورت آخر ای صورتپرست
جان بیمعنیت از صورت نرست
گر بصورت آدمی انسان بدی
احمد و بوجهل خود یکسان بدی
نقش بر دیوار مثل آدمست
بنگر از صورت چه چیز او کمست
جان کمست آن صورت با تاب را
رو بجو آن گوهر کمیاب را
…..
نفی مطلق گرایی در اندیشه ی عارفان
دفتر اول ۳۷۵۰
چشم تو ادراک غیب آموخته
چشمهای حاضران بر دوخته
آن یکی ماهی همیبیند عیان
وان یکی تاریک میبیند جهان
وان یکی سه ماه میبیند بهم
این سه کس بنشسته یک موضع نعم
چشم هر سه باز و گوش هر سه تیز
در تو آویزان و از من در گریز
سحر عین است این عجب لطف خفیست
بر تو نقش گرگ و بر من یوسفیست
عالم ار هجده هزارست و فزون
هر نظر را نیست این هجده زبون
……
دفتر اول ۱۰۸۸
تازه کن ایمان نی از گفتِ زبان
ای هوا را تازه کرده در نهان
تا هوا تازهست ایمان تازه نیست
کین هوا جز قفل آن دروازه نیست
کردهای تاویل حرف بکر را
خویش را تاویل کن نه ذکر را
بر هوا تاویل قرآن میکنی
پست و کژ شد از تو معنی سنی
آن مگس بر برگ کاه و بول خر
همچو کشتیبان همی افراشت سر
گفت من دریا و کشتی خواندهام
مدتی در فکر آن میماندهام
اینک این دریا و این کشتی و من
مرد کشتیبان و اهل و رایزن
بر سر دریا همی راند او عمد
مینمودش آن قدر بیرون ز حد
بود بیحد آن چمین نسبت بدو
آن نظر که بیند آن را راست کو
عالمش چندان بود کش بینشست
چشم چندین بحر همچندینشست
صاحب تاویل باطل چون مگس
وهم او بول خر و تصویر خس
گر مگس تاویل بگذارد برای
آن مگس را بخت گرداند همای
آن مگس نبود کش این عبرت بود
روح او نه در خور صورت بود
……..
خودبینی و خود شیفتگی
ثمرات شوم خود محوری
کبر-تکبر-استکبار
محدودیت خلاقیت و انعطاف(دغدغه ی خود)
انکار فضايل دیگران
سرکوب منتقدین
……….
إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۹۰﴾
در حقيقت خدا به دادگرى و نيكوكارى و بخشش به خويشاوندان فرمان مى دهد و از كار زشت و ناپسند و ستم باز مى دارد به شما اندرز مى دهد باشد كه پند گيريد (۹۰)
موضوع بحث:جنگ و خشونت با محوریت مطلق گرایی /خودمحوری
انسان شناسی دینی
انسان شناسی ،دینی انسان را موجودی میداند که علی رغم داشتن
فطرتي الهی، واجد صفاتی نامطلوب است. صفاتی که خداوند برای انسان
برشمرده عبارتند از
ضعیف (نساء) (۲۸)وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا
؛ ظلوم گفـار (ابراهیم، ۳۴)؛ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ
عجول(اسراء، ۱۱)؛وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا
يؤوس قنوط [مأيوس نوميد] (فصلت، ۴۹) فَيَئُوسٌ قَنُوطٌ
؛ قتور [بخيل] (اسراء.۱۰۰) وَكَانَ الْإِنْسَانُ قَتُورًا
جدل پیشه (کهف (۵۴)وَكَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا
شتابکار ،(انبیاء (۳۷)خُلِقَ الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ
قدر ناشناس و كفور (حج۶۶)؛إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ
ستیزه جوی آشکار (یس) ۴۷؛
ناسپاس آشکار (زخرف، ۱۵) إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ مُبِينٌ
و بسیارناسپاس (عبس، ۱۷)؛قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفَرَهُ ﴿۱۷﴾
كشته باد انسان چه ناسپاس است
ناشکیبا (معارج (۱۹)؛خُلِقَ هَلُوعًا
نگران ،معارج، ۲۰)؛إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا
بخیل (معارج، ۲۱)؛وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا ﴿۲۱﴾
به کارگیرنده فرصتِ عمر در بدکاری ،قیامت (۵؛بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿۵﴾
سرکش و طاغی (علق، ۶)؛كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى ﴿۶﴾
حقا كه انسان سركشى مى كند (۶)
بسیار مالدوست (عادیات (۸)؛وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ
زیانکار (عصر (۲)
ظلوم جهول (احزاب (۷۲)؛إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا
بی تاب و بی ظرفیت و دمدمی مزاج در برابر خیر و شر (معارج ۱۹۲۱)؛
مغرور حتی در برابر خدا انفطار (۶)يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ ﴿۶﴾
اى انسان چه چيز تو را در باره پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته
……
دفتر اول ۱۰۱۹
چند صورت آخر ای صورتپرست
جان بیمعنیت از صورت نرست
گر بصورت آدمی انسان بدی
احمد و بوجهل خود یکسان بدی
نقش بر دیوار مثل آدمست
بنگر از صورت چه چیز او کمست
جان کمست آن صورت با تاب را
رو بجو آن گوهر کمیاب را
…..
نفی مطلق گرایی در اندیشه ی عارفان
دفتر اول ۳۷۵۰
چشم تو ادراک غیب آموخته
چشمهای حاضران بر دوخته
آن یکی ماهی همیبیند عیان
وان یکی تاریک میبیند جهان
وان یکی سه ماه میبیند بهم
این سه کس بنشسته یک موضع نعم
چشم هر سه باز و گوش هر سه تیز
در تو آویزان و از من در گریز
سحر عین است این عجب لطف خفیست
بر تو نقش گرگ و بر من یوسفیست
عالم ار هجده هزارست و فزون
هر نظر را نیست این هجده زبون
……
دفتر اول ۱۰۸۸
تازه کن ایمان نی از گفتِ زبان
ای هوا را تازه کرده در نهان
تا هوا تازهست ایمان تازه نیست
کین هوا جز قفل آن دروازه نیست
کردهای تاویل حرف بکر را
خویش را تاویل کن نه ذکر را
بر هوا تاویل قرآن میکنی
پست و کژ شد از تو معنی سنی
آن مگس بر برگ کاه و بول خر
همچو کشتیبان همی افراشت سر
گفت من دریا و کشتی خواندهام
مدتی در فکر آن میماندهام
اینک این دریا و این کشتی و من
مرد کشتیبان و اهل و رایزن
بر سر دریا همی راند او عمد
مینمودش آن قدر بیرون ز حد
بود بیحد آن چمین نسبت بدو
آن نظر که بیند آن را راست کو
عالمش چندان بود کش بینشست
چشم چندین بحر همچندینشست
صاحب تاویل باطل چون مگس
وهم او بول خر و تصویر خس
گر مگس تاویل بگذارد برای
آن مگس را بخت گرداند همای
آن مگس نبود کش این عبرت بود
روح او نه در خور صورت بود
……..
خودبینی و خود شیفتگی
ثمرات شوم خود محوری
کبر-تکبر-استکبار
محدودیت خلاقیت و انعطاف(دغدغه ی خود)
انکار فضايل دیگران
سرکوب منتقدین
……….
إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۹۰﴾
در حقيقت خدا به دادگرى و نيكوكارى و بخشش به خويشاوندان فرمان مى دهد و از كار زشت و ناپسند و ستم باز مى دارد به شما اندرز مى دهد باشد كه پند گيريد (۹۰)
4 ماه پیش
در تاریخ 1403/02/11 منتشر شده
است.
319
بـار بازدید شده